تابناک کرمانشاه
کد خبر: ۲۹۸۱۳۰
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۵ 18 September 2016



وطن یعنی یک شهید گمنام؛ که در پس خاک اسیر شد. بدون آنکه نشانی از آن پیدا شود. وطن یعنی یک اسیر که در پس میله های شکنجه آروزی آزادی وطن را در سر داشت. و زیر لب دعا برای برای پیروزی وطن کرد. وطن یعنی مادری که پسرش را راهی کرد . تا حرمت وطن حفظ شود. و آنگاه که پیکر پسرش روی دستان مردم عطر آگین می شد. ندای یا حسین سر داد. و آن خواهری که در سوگ برادر زینب وار ایستاد. تا وطن برقرار باشد و بماند. ورقه های تقویم را که ورق می زنی؛ وقتی به آخر ششمین ماه از سال که می رسی. حسی عجیب وجودت را فرا می گیرد. آن روز، یعنی 31 شهریورسال 59 وقتی که دانش آموزان برای شروع سال تحصیلی آماده می شدند. و تابستان جای خود را به خزان می داد. دشمن آتش کینه خود را به سمت مرزهای وطن نشانه رفت. و تمام دنیا این غول جنگی را تا دندان مسلح کردند. و به گمان اینکه انقلاب اسلامی را از پای در می آورند؛ به جان وطن انداختند. و جنگی را به راه انداختند؛ که هشت سال به درازا کشید، و"دفاع مقدس" نام گرقت. در همین دفاع مقدس بود، که صف مردانگی بیشتر معنا گرفت. و فرزندان وطن در دفاع از سرزمین خویش تفنگ به دست در برابر  چنگال مرگ سبنه سپر کردند. و ایستادند؛ در برابرگلوله های آتش تا پرچم وطن؛ بر زمین نیفتد. گلوله مرگ؛ سر و سینه و مغز فرزندان وطن را شکافت. ولی یک وجب از خاک وطن به یغما نرفت. نیمکت های آن روز شاید خالی شد از حضور بچه ها ولی درس انسانیت را جایی آموختند؛ که سراسر مکتب عشق وفداکاری بود. تا به رستگاری  ابدی رسیدند. و انسانیت؛ را  نه در اسطوره ها بلکه در واقعیت معنا کردند؛ و در روح ایثار و فداکاری دمیدند. تاحیات آدمی را جان دوباره دهند. جنگ شد، ولی به غیرات مردان ایران زمین مرزها عقب نرفت. 
جنگ بود، ولی محبت بود؛ چراکه دخترکی پول قلکش را برای جبهه می داد. جنگ بود ولی زندگی جریان داشت. حتی زیر خارهای سرخ؛ حنگ بود؛ ولی فراری در کار نبود. و زن و مرد ایستادند؛ تا وطن را بسازند. حتی آن وقت که خرمشهر سقوط کرد؛ باز زندگی در کوچه پس کوچه های ویران معنا داشت.  
تا به حال در دنیا جنگ شده بود؛ مثل جنگ عالم گیر اول و دوم که در جنگ اول بلغارستان و مجارستان و اتریش به حمایت ازآلمان برخاستند. تا گسترده ترین و قویترین نیروی دنیا به رهبری آلمان را شکل دهند. اما به پیروزی نرسیدند. و در جنگ دوم هم نیروی متحدین و متفقین تشکیل دادند. که هیچ کدام پیروز این معرکه نشدند. و 13 درصد خاک آلمان از دست رفت. اما ایران در آن روزها تنها بود. نه نیروی متفقی نه متحدی؛ تنهای تنها بود. اما مردان با غیرتش در برابر حمله ی جانی خطاکار ایستادند. و زخم صورت وطن را از چنگ دشمن التیام دادند. 
وطن؛ آن روز شاهد همه ماجرا بود. از مقاومت گیلانغرب و نخل های شکسته قصرشیرین تا باز پس گیری خرمشهر و شهادت مردان بی ادعایش. همه چیز را به چشم دید. اما با داشتن همین فرزندان تنها نماند. و تنهایش نگداشتند. 
تاریخ شاهد است؛ که در  جنگ تحمیلی، 16 هزار نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی به شهادت رسیدند؛ و بقیه در جبهه های نبرد شهید شدند.
تاریخ می گوید؛ در این جنگ 217 هزار ارتشی، 2 میلیون و 130 هزار نیروی بسیجی به همراه 200 هزار نیروی سپاه، شهربانی و ژاندارمری در مقابل تجاوز دشمن ایستادند.
و در این دفاع مقدس 85 هزار نیروی بسیجی و 48 هزار ارتشی به فیض شهادت نائل آمدند، و بیش از 33 هزار دانش آموز و بیش از سه هزار و 500 دانشجو، که از پشت صندلی های درس به یاری وطن شتافته به شهادت رسیدند. و در حافظه ایران؛ ثبت است. شهادت سه هزار و 317 روحانی 
وطن عزیز است. مسلمان و زرتشتی و مسیحی و یهودی ندارد؛ همه وطن را دوست دارند. و پاس می دارند. و باخون خود آرامش امروز را به ارمغان آوردند.
 و این بس؛ که برای وطن جان می دهیم؛ و جانبازی می کنیم. و شاهدش هم 627هزار جانباز از دوران دفاع مقدس به یادگار مانده اند؛ است. و به نشان از 42 هزار آزاده؛ وطن آزاده است از ایثار فرزندانش؛ 
جنگ شد؛ وطن بیش از یکهزار میلیارد دلار خسارت دید؛ اما برقرار ماند. و برقرارهست؛ از غیرت مردانش، از استقامتش مادرانش، از صبرخواهرانش، از بی قرای فرزندانی، که سایه پدر برسر نداشتند؛ پدرانشان شهید شدند؛ تا بچه های ایران زمین خوب بخوابند. و امروز آباد است؛ از تلاش آزادمردانش، از ناموری جوانانش، در سنگر علم و دانش و هر آنچه که پرچم وطن را در دنیا به اهتزاز در آورد. 
وطن امروز زنده است؛ از ایثار و شهادت کسانی که نرفتند. جز راه آقای شهیدان و با خون خود آزادگی را ترسیم کردند. واقعیت دادند؛ وجان بخشیدند.  
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار