پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در آیات و روایات اسلامی ، اهمیت داشتن شغل و کسب و کار برای هر فرد مورد تاکید زیادی قرار گرفته است. رسول خدا (ص) در این زمینه فرمایشات مهمی دارند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود. «کسب حلال بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است» و یا «عبادت ده جز دارد که نه جز آن در کسب حلال است». «کسی که در راه کسب روزی حلال برای خانواده اش بکوشد مانند مجاهد در راه خداست».
یکی از نکات اساسی که قرآن در محول نمودن تکالیف به افراد مورد تأکید قرار می دهد، انطباق توانایی های فرد با وظایف محوله است.خداوند متعال درقسمتی از آیه ۶۲ سوره مومنون ، ۴۲سوره اعراف و ۲۸۶ سوره بقره می فرماید «ما بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نمی نهیم».در اسلام ، تکلیف طاقت فرسا و خارج از توان انسان وجود ندارد و از هرکس به اندازه توانایی اش مسئولیت می طلبند و این یک قانون الهی است .
اما از سویی در جامعه امروز به خاطرشرایط سخت و وضعیت نابسامان معیشت اقتصادی، افرادی در این مرزو بوم زندگی می کنند که خارج از ظرفیت و پتانسیل شان به کسب و امرار معاش مشغول می باشند.
امرار معاشی که شب و روز را نمی شناسد تا بعضاً با قیمت از دست دادن جان، لقمه نانی را برای خود و خانواده فراهم نمایندالبته به تعبیر بنده این نوع معیشت امر معاش نیست بلکه امر مقاش است چرا که امرار معاش مربوط به دانه درشتهای و یقه سپیدان اقتصادی است.
کسانی که در مناطق مرزی از روی ناچاری و با دریافت دستمزد ناچیز و بدون بیمه و هیچگونه امنیت شغلی برای کسب درآمد زندگی خود، به حمل اجناسی بین دو طرف خط مرزی مبادرت می ورزند. اینها کسانی نیستند جزکولبران مناطق مرزی از جمله استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، و سیستان و بلوچستان که مسافتهای طولانی را در دل شب می پیمایند تا مبادا شرمنده اطمینان خانواده شوند.
گویا چاره ای جز چرخیدن چرخه زندگی نیست ، چرا که بیکاری با روحیه یک جوان کرد سازگاری ندارد و به همین دلیل برخی از آنها بعد از فارغ التحصیلی به ناچار به مسافر کشی یا کارهای متفرقه و برخی دیگر با کولبری هزینه های اولیه زندگی شان را تامین می کنند.
واژه کولبری را هیچ قومی اختراع نکرده است اما انگار این واژه با مردمان کرد گره خورده است. کولبری در استانهای مرزی بیشتر رواج دارد و جزء یکی از خطرناک ترین کارها در ایران محسوب می شود بیشتر افراد کولبر را جوانان و افراد میانسال تشکیل می دهند که فقط برای امرار معاش روزانه خود روی به این کار خطرناک آورده اند.
کاری که حتی جز شغل محسوب نمی شود و از هر لحاظ تبعات منفی به دنبال دارد اگر از لحاظ روان شناسی و ازدیدگاه آبرهام مازلو به این قضیه نگاه کنیم تبعات منفی آن بیشتر به چشم می خورد.
آبرهام مازلو روان شناس انسان گرای آمریکای بود که امروزه بخاطر ارائه نظریه«سلسله مراتب نیازهای انسانی »اش شناخته شد . مزلو یا مازلو پنج نیاز را از جمله نیازفیزیکی، نیاز ایمنی ، نیاز اجتماعی ، نیاز احترام و نیاز خودشکوفایی را به ترتیب اولویت مطرح نمود .
دکتر مازلو، چهار طبقه ابتدایی هرم را به نیازهای کمبود اختصاص داده است، به این معنا که این نیازها به دلیل محرومیت به وجود می آیند اما آخرین طبقه از هرم نیازها فقط زمانی در انسان ایجاد می شود، که او مایل به رشد و خود شکوفایی باشد. سوال اینجاست که یک کارگر کولبر که هنوز نیازفیزیکی آن که جز نیازهای ابتدایی محسوب شده در هاله ای از ابهام فرو رفته است چطور با این وضعیت نامناسب اقتصادی تبدیل به انسان مطرح وخود شکوفا دراجتماع شود؟ که این حقیقت خود جای بسی تأمل است.
جوان تحصیل کرده کولبر با مقطع دکترا که تا دیروز بخاطر کسب همین مدرک مشکلاتی از جمله دوری از خانواده، فقر و نداری و چندها مشکل دیگر که ذکر آن در اینجا لازم نیست خون دل خورده و هنوز در اجتماع جایگاهی ندارد آیا با کولبری و وامهای اشتغال زایی و وعده و وعیدهای توخالی و تدریس چند واحد دانشگاهی به عنوان مدرس حق التدریس که حتی ارزش مالی آن در حد حق الزحمه یک کارگر افغانی نیست می تواند در اجتماع به عنوان فرد مستقل و خود باور مطرح شود اجازه بفرمایید در اینجا نظر نظریه پردازان مطرح را در این خصوص بدانیم . قدیمی ترین نظریه مربوط به افلاطون فیلسوف یونانی است که هنوز هم اعتبار خود را حفظ کرده است. وی معتقد است که حرص، رقابت و تجمل پرستی و دوری از قناعت را علت پیدایش جرم می داند و عملکرد نهادهای اقتصادی ، افزایش تضاد میان فقرا و ثروتمندان را بر گسترش جرایم اقتصادی موثر می داند.لایمن از دیگر نظریه پردازان جرم شناس، بر این باور است که برخی از جرایم از شرایط خاص روانی افراد نشأت میگیرد و مادام که فرصت های اجتماعی اندکی پیش روی فرد باشد ، فرد به جمع آوری منافع نامشروع از راه های غیر قانونی می پردازد.یکی دیگر از نظریه در این زمینه نطریه آنومی دورکهایم است. از نظر وی این شرایط آنومیک است که فرد را به انحراف و انجام رفتاربزه کارانه سوق می دهد نه شرایط فردی . به طور کلی نظریه پردازان معتقد به آنومی، جرم و بزه کاری را امری تحمیلی و نا خواسته به شمارمی آورند که ازسوی نظام اجتماعی بر فردتحمیل شده است ، نه این که از شرایط درونی فرد برخاسته باشد.
پس از دورکهایم، رابرت مرتن جامعه شناس آمریکایی نظریه فشارساختاری خود را بر پایه نظریه او تعمیم داد. مرتن معتقد است که منشاء انحراف افراد ، ساختار و فرهنگ اجتماعی است. از نظر وی زمانی که ارزشهای اجتماعی سلطه هنجاری خود را از دست می دهند، جامعه به یک نوع وضعیت بی هنجاری مبتلا می شود و کج رفتاری واکنشی به این وضعیت بی هنجاری است و اینجاست که شکاف بین اهداف مقبول و ابزار مشروع جلوه می کند.به عبارت ساده تر دستگاه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی حاکم جامعه، یک سری اهداف (که دراین جا مقبول فرض شده است) را پیش روی اجتماع قرار داده ، ولی چون ابزار های مثبت رسیدن به آن اهداف ها را به اجتماع خود ارزانی نداشته ، در نتیجه اجتماع، خود به ابزار سازی اقدام خواهد کرد. در کل هدف از این بحث اینست که به عقیده جامعه شناسان فرد در ناهنجاری نقشی ندارد بلکه این شرایط نابسامان اجتماعی است که افرادرا ناهنجار بار می آورد.
پس وقت آنست که دولت در رفع این مشکل چاره ای بیندیشد زیرا هرگاه جمعی از شغل ها و مناصب فارغ باشد و کسانی که شایستگی آن مشاغل را دارند، بیکار باشند کینه ی حاکم را در دل می گیرند و در نتیحه ، همیشه آرزومند تغییر و انقلاب دولت هستند برای تحقق این امر لازم است دو شغل و سه شغل به یک کس داده نشود ؛چرا که اعطای بیش از یک شغل به یک کس، علاوه بر آنکه سبب بیکاری عده ای مردم کاردان و لایق می شود، فرد دارای چند شغل آن طور که شایسته و باید از عهده ی تمشیت آن شغل ها بر نمی آید و در نتیجه در امور مملکت اختلال ایجاد می شود.
ملت کرد، ملت با غیرت و با شرف است و همیشه در دفاع از انقلاب و انتخابات حضور چمشگیر داشته و وفاداری خود را به این دولت باثبات و همچنین در پیروزی دولت تدبیر و امید بیشترین نقش را ایفا نموده است . حیف است که جهت مداوای درد کولبری دارویی از سوی دولتمردان دولت تدبیر و امید اتخاذ نشود.