درگیری میان ایل و قشون دولتی بالا گرفته بود، تعدادی از اهالی ایل کشته شده بودند، فرصتی نمانده بود، «محمدرحیم بیگ» باید پسران ایل را راهی می کرد، وگرنه همه کشته می شدند. محمدرضا پسرش آسیب جدی دیده بود، گوش هایش تا حد زیادی کم شنوا شده بودند اما مجبور بود با همان حال او را همراه با برادرانش و پسران ایل راهی سفر کند، سفری که زندگی محمدرضا را برای همیشه تغییر داد.
کد خبر: ۹۸۱۵۹۸
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۴ 27 July 2021

به گزارش تابناک کرمانشاه به نقل از ایسنا محمدرضا و برادران در این سفر راهی تهران شدند، تهرانی که آن زمان تحت نفوذ پادشاهان قجری قرار داشت. او و برادرانش به رسم زندگی ایل شکارچیان ماهری بودند و برای همین به محض رسیدن به تهران در دستگاه شاهزاده امام قلی میرزای عمادالدوله مشغول به کار شدند و توانستند در دستگاه این شاهزاده قجری به شکار خود ادامه دهند.

محمدرضا درکنار مهارت شکار ویژگی منحصر به فردی داشت. او در میان برادران از خطی خوش برخوردار بود و برای همین کنار شکار و کارهای روزمره بیشتر اوقاتش را صرف خطاطی می کرد. بعد از مدتی آوازه خط خوش محمدرضا چنان در تهران پیچید که خبر به گوش ناصرالدین شاه رسید و محمدرضا به محضر شاه قاجار احضار شد.

ناصرالدین شاه با دیدن خط زیبای محمدرضا شیفته این هنر شد و برای همین مدتی در کنار محمدرضا مشق خط می کرد، علاقه ناصرالدین شاه روز به روز به محمدرضا بیشتر می شد و برای همین پیشنهاد کار در وزارت انطباعات را به محمدرضا داد، اما ساده زیستی که محمدرضا از زندگی در ایل یاد گرفته بود مانع قبول این پیشنهاد شد و محمدرضا ترجیح داد به همان زندگی ساده و زاهدانه خود ادامه دهد.

حالا همه در تهران محمدرضا را با نام میرزا رضا کلهر می شناختند، مردی از ایل کلهر که حالا آوازه خط زیبایش در همه جا پیچیده بود و شاگردان بسیاری با اصرار در محضر او تلمذ می کردند.

میرزا زین العابدین شریف قزوینی ملقب به "ملک الخطاطین"، حاج مهدی صبر مازندرانی، میرزا عبدالله مستوفی، حاج آق مرتضی نجم آبادی، حاج محمدرضا ملقب به "سلطان الکتاب و میرزا ابراهیم قوام الکتاب همگی از شاگران میرزا رضا کلهر بودند. اینها را اردشیر کشاورز محقق کرمانشاهی می گوید و ادامه می دهد: میرزا رضا کلهر آدم زاهد و ساده زیستی بود و هیچ وقت برای کسب مال بیشتر دنیای خط و خطاطی را رها نکرد و امرار معاش او هم از همین راه بود.

در کتبی که از شاگران میرزا به ویژه عبدالله مستوفی به جام مانده عنوان شده که همیشه انگشتان میرزا از کتابت بسیار پینه بسته بوده و او زندگی فقیرانه و زاهدانه ای داشته است.

میرزا مهارت عجیبی در خوشنویسی داشته و در اقلام شش گانه خوشنویسی شامل محقق ریحان، ثلث، نسخ، توقیع، رقاع و نستعلیق سرآمد بوده و خط او زبانزد بوده است، اما این میان مهارت او در نستعلیق بیش از انواع دیگر خط بوده و از اساتید مسلم این خط به شمار می رفته.

آثار متعددی از خط میرزا به جا مانده، بخش هایی از روزنامه های شرف و اردوی همایون، سفرنامه دوم ناصرالدین شاه به خراسان و کتاب مقبل الانشاء و ....همه این آثار نمایانگر مهارت عجیب میرزا در خط نستعلیق است و شیوه ای که او در این خط ایجاد کرده تاکنون رایج ترین شیوه نستعلیق است.

در روزگار میرزا چاپ وجود نداشته و برای همین افراد باید با خط خوش و سریع کتابت می کردند و میرزا در این زمینه مهارت ویژه ای داشته و برخی روزنامه ها و کتب به خط او نگارش یافته است.

اما آنچه خط میرزا را برجسته کرده زیبایی منحصر به فرد آن بوده است، زیبایی خط میرزا به حدی بوده که حتی برخی شعرا در وصف آن شعر سروده اند که از جمله این اشعار، این دوبیتی معروف است که:

"کلهر" تو که خضری و دواتت ظلمات/ ماهی قلم و مرکبت آب حیات

اسکندر ملک هفت اقلیم خطی/ چون ختم پیامبران به خطت صلوات

میرزا رضا کلهر زاده کرمانشاه به تاریخ 1245 هجری قمری است، مردی که دریکی از ایل های کلهر به دنیا آمد و با خط خوشش نامش در تاریخ خوشنویسی ایران پرآوازه شد، مردی که به زندگی زاهدانه معروف بود و با تغییراتی که در خط نستعلیق خط اصیل ایرانی ایجاد کرد این هنر اصیل ایرانی را زنده نگاه داشته و خط هایش سرمشقی شده برای تمام خطاطان ایرانی.

غروب عمر میرزای کرمانشاهی در 65 سالگی و به سال 1310 هجری قمری رقم خورد و مسیرزندگی اش در تهران و درغربت به انتهای خط رسید...

منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار