محمدجواد باقری امام جمعه اسالم
واقعه عاشورا اگر از هر زاویهای و نگاهی واکاوی و بررسی شود، در آن درسها و عبرتهای بیشماری میتوان یافت که سعادت یا شقاوت ابدی هر فرد را به دنبال دارد. در یک سو امامحسین(ع) و یارانش که سرچشمه سعادتی محض هستند و در سوی دیگر عمربنسعد و سپاهش که جهل و عناد باعث شقاوت آنها شده است. بیشک هر مکتب، نهضت، جریان و حرکتی نیاز دارد که عقیده، فکر و ایدههای خود را نشر دهد تا در محدوده وقوع خود دچار فراموشی و افول نشود بنابراین برای این صدور نیازمند ابزار است.
ابزاری که گاه باید آن را ایجاد کرد و گاهی میتوان از ابزارهای موجود بهره گرفت. نهضت کربلا چنین حالتی دارد و از این قاعده مستثنا نیست. اگر در طول تاریخ ندای مظلومیت امامحسین(ع) به گوش نمیرسید و پایههای کاخ ظلم بنیامیه را فرو نمیریخت به مرور این حرکت عظیم الهی و این حادثه بزرگ تاریخی نیز به دست فراموشی سپرده میشد.
تقابل امامحسین(ع) و یزید از جنس تقابل خیر و شر، عقل و جهل و عدل و ظلم است. شبیه تقابل پیامبر(ص) با کفار و مشرکان که سپیدی در مقابل سیاهی قرار میگرفت. برخلاف تقابل امیرالمومنین علی(ع)، امامحسن(ع) و حتی تقابل امامحسین(ع) با معاویه که سپیدی در مقابل تزویر و رنگارنگی قرار داشت، بسیاری در آن بزنگاههای تاریخی به علت رگههای سفید خاکستریها در شناخت حق و باطل دچار سردرگمی شدند.
کربلا اما تضاد سپیدی و سیاهی است؛ هیچ نقطه مبهم و سایهروشنی در این بین وجود ندارد. وقتی صحنه کربلا اینچنین روشن و واضح است پس بسیار ساده میتوان پیام آن را صادر کرد و تعالیم و آموزههای آن را به آیندگان انتقال داد. حتی خیلی ساده میتوان از آن درس گرفت و آن را در زمانهای مختلف با مثالهای روشن و ملموس به دیگران آموخت.
حضرت امامحسین(ع) در طول نهضت کوتاهمدت خود در مقابل یزید که حدود ٦ ماه طول کشید چندین خط و معیار برای جامعه بشریت ترسیم کرده که در هر زمانی قابل اندازهگیری و استفاده است. بیان کلیات اساسی در کنار اشاره به جزئیات شخصی مانند یزید این مطلب را میرساند که نپذیرفتن بیعت ظالمان اختصاص به شخص یزید ندارد بلکه هر کس در هر زمان و مکانی در قالب و معیار شخصی مثل یزید باشد نباید بیعت او را پذیرفت و جامعه را به دست او سپرد. نکات ارزشمندی که امروز هم برای ما قابل استفاده است و به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری «شمر امروزت را بشناس» یعنی جریان فکری بنیامیه و یزیدیان که شمر نماد ظلم و جنایت آن است در هر زمان و دورانی با شکلی جدید ظاهر میشود و ما باید از آموزههای کربلا درس بگیریم و ببینیم چه کسی در آن مسیر و جریان فکری قرار دارد.
وقتی خبر جانشینی یزید به جای معاویه و دستورگرفتن بیعت از امامحسین(ع) به ایشان میرسد، آیه استرجاع را تلاوت میکند و می فرماید: «وَ عَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ» یعنی اگر امت اسلامی به فرمانروایی مثل یزید گرفتار شود باید فاتحه دین و زحمت انبیا را که در دین اسلام خلاصه شده است، باید خواند؛ یعنی توحید تعطیل میشود و دوباره شرک و کفر جای آن را خواهد گرفت. اینکه حضرت سیدالشهدا(ع) تنها نفرمودند یزید و فرمودند مثل یزید معنایش این است که اگر هر حاکمی مثل یزید باشد به دین ضربه خواهد خورد.
در نقطه دیگر و در پاسخ فرماندار مدینه ولید بن عتبه که برای گرفتن بیعت برای یزید به نزد امامحسین(ع) آمده بود حضرت بعد از آنکه برخی ویژگیهای یزید مثل فسق و شرابخواری و قتل انسانهای بیگناه و آشکارکردن گناه را بیان کردند، فرمودند: «مِثْلِی لایُبایِعُ مِثْلَه» یعنی هر کس مثل من حسین(ع) است با شخصی مثل یزید بیعت نخواهد کرد. این هم یکی دیگر از همان خط و مسیرهایی است که امامحسین(ع) ترسیم کردند؛ یعنی خط حسین(ع) از خط یزید جداست و هر کس در راه و مسیر و فکر و مرام حضرت است با کسی که در راه و مسیر و فکر و مرام یزید است بیعت نخواهد کرد. به تعبیر دیگر حسینیان هیچگاه با یزیدیان بیعت نخواهند کرد.
درسها و پیامهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی مکتب عاشورا و نهضت امامحسین(ع) بسیار فراوان است که در چند سطر گنجانده نمیشود اما اگر حداقل همین دو جمله و فرمایش حضرت اباعبداللهالحسین(ع) را فراگرفته و از آن درس بگیریم، خواهیم فهمید که ظلمستیزی و ایستادگی در مقابل ظالمان از آموزهها و درسهای کربلاست که در هر زمانی میتواند برای بسیاری از حاکمان دنیا و بهخصوص حاکمان کشورهای اسلامی الگوی ارزشمند و مناسبی شود.