روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله خود با عنوان«فجایع افغانستان و امنیت ملی ایران» این گونه آورده است:
تحولات پرشتاب و غیرمنتظره در افغانستان به مراحل حساسی رسیده است. اشغال ولایات مختلف توسط گروه تروریستی طالبان و سقوط فرمانداریها به قدری سریع و زنجیرهای در حال انجام است که به خوبی نقش آشکار و نهان قدرتهای خارجی ازجمله اقدامات مشترک آمریکا، انگلیس و رژیم سعودی را آشکار میسازد. کسانی که به ماهیت گروهک طالبان واقفند و میدانند که حملات برقآسای طالبان در سالهای دهه ۷۰ و به قدرت رسیدن آنها توسط ارتش پاکستان و با حمایت مالی عربستان و هدایت آمریکا و انگلیس انجام شد، امروزه فقط شاهد تکرار همان طرح شیطانی با اندکی تغییرات در شیوههای عملیاتی و اجرائی هستند. ریخت و پاشهای دلاری برای خریدن برخی مقامات ارشد محلی ازجمله برخی فرماندهان ارتش، فرمانداران و مقامات ولایات و همچنین توسل به جنایات جنگی و انتشار جزئیات نفرتانگیز این جنایات با هدف ایجاد رعب و وحشت در طیف نیروهای مدافع کشور، اگرچه تازگی ندارد ولی یکبار دیگر ماهیت حامیان تروریسم در افغانستان را گوشزد میکند. در این میان در جبهه دولتیها، خائنینی بودهاند که با دریافت رشوه، تهدید و یا تطمیع، به بازوی عملیاتی طالبان تبدیل شدهاند ولی وجود آنها خیانت حامیان تروریسم را توجیه نمیکند.
بینظیر بوتو نخستوزیر اسبق پاکستان پس از افشاگری درباره حامیان تروریسم طالبانی و آوردن نام آمریکا، انگلیس و عربستان ترور شد و به قتل رسید تا بلکه سایر کسانی که دستشان به خون مردم مظلوم افغانستان آغشته است و یا از این مسائل آشکار و نهان خبر دارند، مرعوب شوند و در برابر ماشین جنگی حامیان تروریسم در افغانستان ساکت بمانند و شاهد ساکت این صحنههای ضدانسانی باشند. اگرچه ممکن است مقامات واشنگتن با مشاهده روند تحولات به سمت و سوی دلخواه خود، احساس شادمانی کنند و به تصمیمات و اقدامات شرمآور و ضدانسانی خود افتخار نمایند که چگونه با ایجاد «خلأ قدرت» بر اثر خروج شتابزده و بدون اطلاع و هماهنگی دولت کابل و مهمتر از آن با تکیه بر توافقات قطر با طالبان، پشت دولت کابل را خالی کردند، ولی این پدیده تکاندهنده یکبار دیگر ثابت میکند که آمریکا و مزدورانش تا چه اندازه غیرقابل اعتمادند و حتی در موضع ادعای حمایت از افغانستان هم از پشت خنجر میزنند.
فشار فزاینده زلمای خلیلزاد نماینده ویژه آمریکا در افغانستان برای آزادی بدون قید و شرط ۵ هزار تروریست طالبان از زندانهای افغانستان بود که زمینهساز دور جدید حملات برقآسای تروریستی طالبان و سقوط زنجیرهای فرمانداریها و ولایات در این کشور شد.
اکنون واشنگتن اگرچه موذیانه تلاش میکند نقش خود را انکار نماید ولی اصرار آمریکا برای استعفای اشرف غنی از ریاست جمهوری به عنوان پیششرط آتشبس بسیار معنیدار است. آمریکا امیدوار است الباقی قدرت سیاسی کابل را هم کاملاً متلاشی کند و افغانستان را به دوران اواخر دهه ۱۳۷۰ بازگرداند.
ناگفته پیداست که مردم مظلوم افغانستان از این گذرگاه سخت و سرنوشتساز تاریخی هم عبور خواهند کرد ولی در حافظه تاریخی این ملت بزرگ ثبت و ضبط خواهد شد که دوستان و دشمنان آنها در عقبههای تاریخ معاصر، چه کشورها و طرفهائی بودهاند. دقیقاً به همین دلیل است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که این ملت زجرکشیده را در پیچیدهترین شرایط دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ حمایت کرد و از نیروهای جهادی در شرایطی که خود نیز درگیر جنگ تحمیلی استکبار و دشمنان انسانیت بود، از نیروهای جهادی افغانستان بدون هیچگونه چشمداشتی و حتی بدون توجه به قومیت و نژاد مبارزین و مجاهدین حمایت کرد و در مراحل سخت و پر فراز و نشیب دهههای گذشته همواره یاور مردم مظلوم بوده، امروز هم باید در کنار ملت مظلوم افغانستان باشد و تروریسم طالبانی را به رسمیت نشناسد. صرفنظر از این مسائل که در جای خود از اهمیت و حساسیت فراوانی برخوردارند به این نکته توجه کنیم که استقرار حاکمیت تروریستهای طالبان در افغانستان به معنی لانهگزینی تروریستها در همسایگی ایران است که مشکل امنیت ملی عمدهای خواهد بود که نباید از آثار و تبعات آن غافل شد.