مرور روزنامه‌های سه شنبه ۱۲ دی ماه
چاله قیمت اینترنت، پیچ تاریخی قوانین برای زنان، سرنوشت پاس بیخ گوش پیکان، پیشنهاد سعودی به استقلال، وضعیت وخیم معیشت اساتید، پاس گل کمیته استیناف به تخلف در فوتبال، آشوب‌های سال نو از شورش در پاریس تا غارت در لس آنجلس، مناظره افزایش سن بازنشستگی، چه کسانی به آیت‌الله مصباح جفا می‌کنند؟ و مرور ۱۰ رویداد پرحاشیه جهان در سال ۲۰۲۳ میلادی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۴۶۵۷۸
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷ 02 January 2024

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۲ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ائتلاف روحانی و لاریجانی برای مجلس؟، نرخ نت در ایران و جهان، تداوم تعطیلی پنجشنبه و عقب‌ماندگی ۴ روزه اقتصاد ایران از الگوی بین‌المللی و وضعیت بحرانی سد‌های تهران در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده اند.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 
 
logo

میخوای فقط طی یک ماه 18 کیلوکرم لاغر شی؟ ◗تضمینی با قهوه ورده◖

◗تضمینی◖
 


قطعیت حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی و تنب


کوروش احمدی دیپلمات پیشین طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان قطعیت حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی و تنب نوشت: در یکی، دو هفته اخیر و بعد از آنکه روسیه برای دومین بار با موضع امارات درباره سه جزیره ایرانی همراهی کرد، بحث‌هایی در رسانه‌های حقیقی و مجازی درباره این موضوع و ماهیت دعاوی امارات انجام شد. از آنجا که در این بحث‌ها، سؤالات و ابهاماتی از‌جمله درباره مفاد یادداشت تفاهم درباره جزیره ابوموسی و نحوه پرداختن به حاکمیت ایران بر این جزیره در این یادداشت تفاهم مطرح بوده است، در اینجا به طور خیلی فشرده توضیحاتی در این زمینه ارائه می‌شود:

 

۱- یادداشت تفاهم کارکرد ویژه‌ای را که ناشی از منافع سیاسی - راهبردی انگلیس و ایران در آن مقطع زمانی خاص بود، دنبال می‌کرد؛ در‌حالی‌که تردیدی درباره حاکمیت حقوقی و تاریخی ایران بر سه جزیره نبود و نیست، این یادداشت تفاهم ترتیباتی را مقرر کرد که به طرف‌های اصلی یعنی ایران و انگلیس اجازه پیگیری اهداف استراتژیک خود را می‌داد. در آن مقطع زمانی ترتیبات امنیتی جدید برای منطقه حیاتی خلیج فارس بعد از خروج انگلیس در رأس اولویت‌های ایران و انگلیس قرار داشت؛ به‌ویژه آنکه آمریکا به خاطر جنگ ویتنام و جنگ اعراب و اسرائیل نمی‌توانست جانشین انگلیس در خلیج فارس شود و حضور و حقوق پایگاهی به دست آورد. در نتیجه، انگلیس پذیرفت که از ادعای کذب ۶۸‌ساله خود مبنی بر تعلق سه جزیره به شیوخ شارجه و رأس‌الخیمه عدول کرده و در موضع میانجی بین ایران و این شیوخ قرار گیرد. ایران نیز که اولویت اولش اِعمال هژمونی خود بر منطقه بود، تفاهم و مصالحه با طیف‌های میانه‌رو جهان عرب و جلوگیری از وحدت آن‌ها با چپ‌گرایان عرب و پان‌عربیست‌ها را در دستور کار داشت. یادداشت تفاهم در چنین زمینه‌ای بین ایران و شیخ شارجه شکل گرفت؛ در‌حالی‌که شیخ رأس‌الخیمه که در ارتباط با همه امور مواضع رادیکال داشت و به «ناپلئون خلیج فارس» مشهور بود، با نظرات افراطیون عرب مانند عراق و لیبی و یمن جنوبی همراه شد.

 

۲- در چنین شرایطی امکان پرداختن صریح و روشن به حاکمیت ایران بر ابوموسی در یادداشت تفاهم وجود نداشت؛ چرا‌که در غیر‌این‌صورت مانند مورد دو جزیره تنب اصولا هرگونه تفاهمی منتفی می‌شد؛ بنابراین در این سند به یک حد وسط که برخی آن را «راه‌حل نصفه‌ونیمه» نامیده‌اند، بسنده شد. با این حال، اگر‌چه در یادداشت تفاهم به‌صراحت بر حاکمیت ایران اشاره نشده؛ اما این سند و ضمایم و دیگر حواشی آن به طور ضمنی بر حاکمیت ایران بر ابوموسی صحه گذاشته است؛ به‌طوری‌که هیچ مرجع حقوقی معتبری نمی‌تواند بر مبنای مفاد این سند و ضمایم آن درکی غیر از تثبیت حاکمیت ایران بر ابوموسی داشته باشد. اهم مستندات مربوطه به شرح زیر است:

الف- در بند ۱ و ۲ یادداشت تفاهم از استقرار نیرو‌های نظامی ایران در جزیره و برافراشته‌شدن پرچم ایران در منطقه نظامی سخن رفته است. در بند ۲ اجازه داده شده که یک مرکز پلیس با پرچم شارجه بر فراز آن وجود داشته باشد. روشن است که نیروی نظامی تداعی‌کننده حاکمیت است و نیروی پلیس تداعی‌کننده مسئولیت‌های اداری‌-انتظامی.

ب- در بند ۳ مقرر شده که عرض دریای سرزمینی ۱۲ مایل دریایی باشد؛ در‌حالی‌که در آن زمان عرض آب‌های سرزمینی شیخ‌نشین‌ها مطابق رویه مورد قبول انگلیس سه مایل دریایی بود. در این بند قانون مناطق دریایی ایران مصوب ۱۳۳۸ که در آن عرض دریایی سرزمینی ۱۲ مایل مقرر شده، مبنای کار قرار گرفت. به دیگر سخن، یادداشت در این زمینه مطابق قانون ایران تنظیم شده که حاکی از تبعیت یادداشت از قوانین ایران و دال بر حاکمیت ایران بر جزیره است.

ج- ایران در پی دریافت نسخه نهایی پیش‌نویس یادداشت تفاهم، نامه‌ای به تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ با امضای مرحوم خلعتبری، وزیر خارجه وقت، به وزیر خارجه انگلیس که شارجه را تحت‌الحمایه داشت، نوشت و در آن تصریح کرد که «دولت ایران با این درک ترتیبات پیشنهادی برای ابوموسی را می‌پذیرد که هیچ چیزی در این ترتیبات نباید آزادی عمل ایران برای اتخاذ همه تدابیر لازم مطابق تشخیص خود در جزیره ابوموسی برای حفظ امنیت جزیره و نیرو‌های ایرانی را محدود کند». وزیر خارجه انگلیس در روز بعد ضمن اعلام اینکه «به درک دولت ایران که مبنای پذیرش ترتیبات مربوط به جزیر ابوموسی است، توجه دارد» اضافه کرد که «حاکم شارجه را از درک ایران از این سند مطلع کرده است». درک و فهم ایران از یادداشت تفاهم مطلقا هیچ چیز از اعلام حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی (تمام جزیره) کم ندارد. این مهم نیز که نه دولت انگلیس و نه شیخ شارجه هیچ ملاحظه یا مخالفتی با درک ایران از یادداشت تفاهم ابراز نکردند، گویای موافقت آن‌ها با این‌چنین درکی از یادداشت تفاهم بود. این نامه مهم ایران یکی از ضمایم یادداشت تفاهم است.

د- مقامات وقت ایران نیز بعد از اعلام توافق درباره یادداشت تفاهم، حاکمیت ایران بر کل جزیره ابوموسی را قطعی و خدشه‌ناپذیر اعلام کردند.

 نخست‌وزیر وقت در جریان ارائه گزارش به مجلس در ۹ آذر ۱۳۵۱ تأکید کرد که «دولت شاهنشاهی ایران به هیچ وجه من‌الوجوه از حق سلطه و حاکمیت مسلم خود بر سراسر جزیره ابوموسی صرف‌نظر نکرده و نخواهد کرد؛ بنابراین حضور مأموران محلی در قسمتی از جزیره ابوموسی نباید به‌هیچ‌عنوان منافی یا متناقض با این سیاست اعلام‌شده تعبیر و تلقی شود». مجلس نیز در همان روز در تصمیمی قانونی سخنان نخست‌وزیر را تصویب کرد. شاه نیز در مصاحبه‌ای در ۲۹ ژانویه ۱۹۷۲ تأکید کرد که «موضع ما این است که تمام جزیره ابوموسی متعلق به ایران است». این مواضع مقامات وقت ایران با هیچ واکنشی از سوی طرف مقابل مواجه نشد.

ه- در جریان مذاکرات دو‌ساله منتهی به یادداشت تفاهم، مذاکره‌کنندگان ایرانی تمام پیشنهاد‌های طرف مقابل را که ممکن بود تأثیر سوء بر حاکمیت بلامنازع ایران بر ابوموسی داشته باشد، رد کردند. این پشنهاد‌ها شامل غیرنظامی‌کردن دائمی جزایر، تقسیم برابر جزایر بین ایران و شیوخ، اجاره بلند‌مدت جزایر به ایران و استقرار یک پادگان ایرانی-عربی در جزایر بود. عدنان پاشاچی که در دهه ۱۹۶۰ وزیر خارجه عراق بود و در آن زمان نماینده امارات بود، در نشست ۹ دسامبر ۱۹۷۱ شورای امنیت نیز از تأکید ایران بر حاکمیت خود بر سه جزیره و رد هر پیشنهادی که می‌توانست با حاکمیت ایران مغایرت داشته باشد، سخن گفت. سخنان کالین کرو، نماینده انگلیس، در آن نشست نیز به نحوی بارز نشان‌دهنده عدول انگلیس از ادعای ۶۸‌ساله مبنی بر تعلق جزایر به شیوخ عرب و اذعان ضمنی به حاکمیت ایران بود.

 

تشابهات دو جنگ غزه و اوکراین

 روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تشابهات دو جنگ غزه و اوکراین نوشت: همزمانی دو جنگ اوکراین و غزه، واقعیت‌هائی را آشکار کرد که هرچند عجیب نیستند، ولی تامل در آن‌ها برای ملت‌های معاصر بسیار مفید است.
یکی از این واقعیت‌ها ادعای گزافی است که دولتمردان روس و سران رژیم صهیونیستی در آن مشترک هستند. دولتمردان روس نسبت به اوکراین ادعای مالکیت دارند و سران رژیم جعلی و اشغالگر قدس هم فلسطین را متعلق به خود می‌دانند!
دیمیتری مدودف، بازوی راست پوتین گفت: «اودسا، دنیپروپتروفسک، خارکوف، نیکولایف و کی‌یف مانند بسیاری از شهر‌های دیگر که تحت اشغال موقت دولت اوکراین قرار دارند، شهر‌های روسی هستند.» وی که اکنون معاون شورای امنیت روسیه است، با تاکید بر سرنگونی دولت اوکراین، معتقد است پنج شهر این کشور شهر‌های روسی هستند.»
این البته فقط یک بخش از ادعای دولتمردان روس است، آنچه در ذهن آن‌ها وجود دارد و انگیزه اصلی تجاوز نظامی روسیه به اوکراین است اینست که اوکراین و سایر کشور‌های تحت سلطه شوروی سابق را بار دیگر به روسیه ضمیمه کنند. علاوه بر مدودف، سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه هم بر ادعای ارضی نسبت به اوکراین پافشاری می‌کند. لاوروف در دیدار با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی گفته «اهدافی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از جنگ غزه اعلام کرده، درخصوص از بین بردن حماس به عنوان یک گروه نظامی و اصولاً به عنوان یک سازمان، شبیه غیرنظامی کردن نوار غزه است. این، بسیار شبیه اهداف ما در اوکراین است.»
همانطور که وزیر امور خارجه روسیه گفته، سران رژیم نامشروع صهیونیستی رسماً اعلام کرده‌اند در نظر دارند حماس را نابود کنند و غزه را در اختیار خود داشته باشند و به اسرائیل ضمیمه نمایند. در این اشتراک موضع، نکات مهمی وجود دارند که علاوه بر ملت‌ها به ویژه ملت ایران و مسلمانان جهان، برای دولت جمهوری اسلامی ایران نیز بسیار قابل تامل هستند.
یکی از این نکات اینست که ساکنان کرملین دقیقاً همانند سران رژیم صهیونیستی برخلاف تمام موازین قانونی و عرف بین‌الملل بر توسل به قدرت نظامی و نابود ساختن مردم هر منطقه‌ای که طبق نظر و میل خودشان به آن طمع داشته باشند تاکید دارند و آن را عملی می‌کنند. در همین هفته ارتش روسیه سنگین‌ترین حملات را به اوکراین انجام داد بطوری که وزارت دفاع خود روسیه اعلام کرد در ۵۰ فقره «حمله گروهی» و یک رشته «حمله گسترده» علیه اوکراین زیرساخت‌های نظامی و مواضع نیرو‌های این کشور را با موفقیت درهم کوبیده است. این، همان کاری است که ارتش رژیم صهیونیستی هر روز و هر شب در غزه انجام می‌دهد.
نکته دوم، کشتار غیرنظامیان اوکراینی و ویران کردن خانه‌ها، بیمارستان‌ها و مدارس و معابد اوکراین توسط روس‌هاست. هفته گذشته رسماً اعلام شد روس‌ها ۳۸۳۰۰۰ نفر از مردم اوکراین را در این جنگ به قتل رسانده‌اند. اینهم شبیه نسل‌کشی صهیونیست‌ها در غزه است.
سومین نکته به اجماع جهانی علیه این هر دو جنگ و بانیان آن‌ها مربوط می‌شود. جنگ اوکراین را تمام دولت‌ها محکوم کرده‌اند کما اینکه در جنگ غزه نیز تمام دولت‌ها و ملت‌ها رژیم صهیونیستی را محکوم کرده‌اند غیر از آمریکا و بعضی دولت‌های اروپائی که اتفاقاً همان‌ها در تشدید آتش جنگ اوکراین نیز نقش دارند و مانع خاموش شدن شعله‌های آن می‌شوند؛ و چهارمین نکته که بسیار تامل‌برانگیز است اینست که دولتمردان روسیه علیرغم لاف دوستی که با ایران می‌زنند، در جنگ غزه با ایران صد درصد اختلاف نظر دارند و با آمریکا هم موضع هستند. داشتن چنین موضعی از ساکنان کرملین بهیچوجه غیرمنتظره نیست. روس‌ها در بدعهدی، ناجوانمردی، ترجیح دادن منافع خود بر منافع دیگران و برای تامین منافع خود همه چیز دیگران را قربانی کردن، شهره آفاقند و در این موارد، تفاوتی با آمریکا و انگلیس و چین و صهیونیست‌ها ندارند. نمونه روشن این مدعا را در خیانتی که دولت روسیه در همین چند ماه اخیر دو بار در همراهی با امارات و انکار تمامیت ارضی ایران درخصوص جزایر سه‌گانه ایرانی خلیج فارس نشان داد دیده‌ایم. ضربه‌ای که روس‌ها به ایران در ماجرا‌های پرغصه جنگ اوکراین وارد کرده‌اند نیز نمونه‌ای دیگر است.
این مواضع روس‌ها اگر قابل تامل هستند که واقعاً هستند، باید برای مسئولین نظام جمهوری اسلامی پندآموز باشند که تمام تخم مرغ‌هایشان را در سبد مسکو گذاشته‌اند و به نصایح خیرخواهان که آن‌ها را به سیاست متوازن در روابط بین‌الملل دعوت می‌کنند بی‌اعتنا هستند.

 

برای حل مسائل کشور «ژنرال بی‌سایه» باشیم


محسن پیرهادی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان برای حل مسائل کشور «ژنرال بی‌سایه» باشیم نوشت: طی ۴ سال گذشته و در پی شهادت سردار بزرگ مقاومت، حاج قاسم سلیمانی، بسیاری پیرامون مکتب و گفتمان ایشان متن‌ها نوشته‌اند و سخن‌ها گفته‌اند؛ کمتر مسئول و صاحب‌نظر و صاحب تریبونی در کشور می‌توان یافت که درباره ارزش‌های این چهره ملی و چه‌بسا جهانی اعلام نظر نکرده باشد و از خصوصیات آن شهید عزیز، سخنی به میان نیاورده باشد. به‌واقع او محبوب‌القلوب جریان‌های گوناگون بود. آنچه این محبوبیت را برای شهید سلیمانی به ارمغان آورده بود مرهون مجاهدت‌های طولانی چه با دشمن بیرونی، چه جهاد با نفس بود و در این سلوک و جهاد، دو ویژگی «صداقت» و «خلوص» به‌طور خاص جلوه می‌کند.
صداقت و خلوص در اعتقاد و التزام به ولایت، انقلاب اسلامی و بالندگی میهن، هرگونه «منیت» را از مرام و مسلک سردار شهید دور کرده بود؛ چنانکه در کنار بازشماری و بازگویی دلاوری‌ها، ذکاوت و توانمندی‌هایش در تقویت جریان مقاومت، این دو ویژگی یعنی «خلوص» و «صداقت» همچنان محل توجه و اعتنای همگان است. شاید بر همین اساس بود که رقبای نظامی‌اش در خارج از مرز‌ها به او لقب «ژنرال بی‌سایه» داده بودند، لقبی که مرام و مسلکش در سیاست داخلی نیز مؤید همین روحیه بود. مسلکی که در اوج دلسوزی و خوش‌فکری و توانمندی برای پیشبرد مسئولیت‌هایی که به او سپرده می‌شد، او را از انظار پنهان می‌داشت و تا می‌توانست از خودنمایی و آشکار کردن نقش گره‌گشای خود پرهیز می‌کرد. اگرچه مواضعش به‌ویژه در سیاست خارجی و تأمین امنیت داخلی کشور از سوی تمام جریانات سیاسی داخل کشور حجت آشکار بود، اما نقش تعامل گر و تسهیل گرش
 برای پیشبرد امور کشور را دور از هر منیتی به ثمر می‌رساند. او در همین میدان، به‌حق خود را «سرباز ولایت» می‌دانست و با همین باور برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی در هر مأموریتی که داشت خوش درخشید و تا توانست محور وحدت، همدلی و البته هم‌افزایی شد. اگرچه که به دلیل مسئولیت‌هایش به‌راحتی می‌توانست خالق دوگانه‌ها و دوقطبی‌های مرسوم عالم سیاست باشد، اما عالمانه و عامدانه راه را بر بروز دوقطبی‌ها می‌بست تا همدلی و تعامل، چاشنی اقداماتش می‌شود.
متأسفانه چند صباحی است که دوگانه‌سازی و دوقطبی‌سازی موضوعات و «سیاه‌وسفید» دیدن مباحث به رنج مضاعف سیاست داخلی ایران بدل شده است؛ این درحالی است که کشور با مسائل متعددی دست‌به‌گریبان است؛ بی‌اغراق نیازمند ایجاد میز‌های ملی و مفاهمه همه جریانات معتقد و دلسوز نظام برای برون‌رفت از مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هستیم.
به‌رغم این ضرورت، اما متأسفانه مسیر حل و پیشبرد هر امر و دغدغه‌ای که اهمیت ملی می‌یابد، پای این دوگانه‌های ساختگی، محکوم‌به ذبح شدن هستند یا به میزانی انرژی برای خروج از این دوقطبی‌ها از دلسوزان کشور و نظام گرفته می‌شود که در طی مسیر نه انگیزه‌ای برای ساماندهی مسئله می‌ماند و نه مسئله به اهمیت زمان طرحش در اولویت قرار دارد.
باور کنیم بالندگی انقلاب و سازندگی کشور منوط به حل مسائل و موضوعات با عزم ملی در جای خود و زمان مناسب به خود است. بپذیریم فرسایشی کردن موضوعات، جز فرصت‌سوزی حاصلی نداشته و نخواهد داشت. حل مسائل کشور نیازمند «ژنرال‌های بی‌سایه» است که بی‌ادعا و به دور از منیت و تعلق سیاسی و گروهی خالصانه و صادقانه پای کار بیایند. ایران و انقلاب اسلامی برای بالندگی نیازمند خروج از تنازعات ساختگی و فرسایشی است.
در سالگرد شهادت سردار سلیمانی خوب است در لوای بزرگداشت و تکریم او، نهیبی به خود بزنیم و بپرسیم در مسلک سردار شهید برای تحقق آرمان‌های انقلاب و بالندگی ایران چه کرده‌ایم؟

 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار