تابناک // یادداشت:مریضه سالاری سردری
کد خبر: ۱۱۶۴۴۱۱
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۷ 13 April 2024

روز ۲۵ فروردین ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است و هر ساله مراسم بزرگداشت این شاعر و عارف نامی ایران در نیشابور برگزار می‌شود؛شاعر گمنام قرن ششم و هفتم که خود را هم نام پیامبر می‌خواند.
طی کننده هفت وادی عرفان و سالک راه حقیقت. او که در راه طریقت همتایی ندارد و حیران شده است ذهن سالکان بزرگ از بزرگی او. شیخی که صائب او را بسیار بلند مرتبه تر از جلال الدین مولانا می‌داند و مولانایی که در راه طریقتی عظیم، خود در خم کوچه ای می‌بیند که مهر صاحب این طریقت به اسم عطار نیشابوری خورده است. اوست آن جانِ جان، اوست آن پیچش و خم مو و در وصف بزرگی او همان بس که او را روح بشریت خوانده اند.
صد حیف که اینها اندک اطلاعاتی اند که از مرشد راه حق در دسترس است. در طریقت زندگی وی ابهامات و کثرت نظرات وجود دارد به طوری که اطلاعات در دسترس از سنایی که یک قرن قبل از وی می‌زیست بیشتر است. از خانواده وی نام پدر او فقط ذکر شده است که او را شیخ ابراهیم، محمود و یا یوسف می‌نامند و در کدکن(میراث‌دار ایران کهن) زیارتگاهی به نام پیر زروند وجود دارد که مردم اهالی برای او احترام فراوانی قائل اند و آن را مزار شیخ ابراهیم، پدر عطار می‌دانند.
عطار خود در کدکن که حوالی شهر نیشابور است به دنیا آمده، پدر وی دارو فروش و پزشک(عطار) بوده است و فریدالدین عطار نیشابوری بعد از مرگ پدرش راه وی را ادامه داد و به طبابت و عطاری پرداخت. هیچ کس نمی‌داند که وی طبابت را از چه کسی آموخت اما او برای کسب علم به هند، عراق، شام و مصر سفر کرد و زمانی که راه سالکان را در پیش گرفت مشغول سفر از مکه تا ماوراءالنهر بود و با بسیاری از بزرگان زمان خود مانند مجدالدین بغدادی دیدار کرد و سپس به نیشابور بازگشت. جامی وی را مرید شیخ مجدالدین بغدادی از عارفان قرن ششم و هفتم قمری می‌دانسته و سعید نفیسی عطار را مرید شیخ نجم الدین کبری بنیان‌گذار طریقه کبرویه از سلسله های توصف قرن ششم و هفتم قمری می‌داند. این مسئله که عطار مرید و یا بنیان‌گذار طریقتی بوده است در پشت ابر ابهام است و اطلاعات کافی برای مهر تایید زدن بر هر کدام از این دیدگاه ها وجود ندارد به طوری که زرین‌کوب و فروزانفربیان می‌کنند که دیدار عطار با شیخ مجدالدین را دلیل انتساب و ارادت او به مسلک شیخ نیست. که زرین کوب در این باب می‌نویسد که عطار علوم آموخته شده در مکتب خانه را مانند خط، حساب، قرآن، شعر، ادب و....را می‌آموخت. او در علم نجوم و کلام نیز مهارت کسب کرد و علاوه بر این حرفه پدرش طبابت و داروفروشی را ادامه داد و در اوقات فراغتش کتاب‌های صوفیه را مطالعه و اشتغال به تمرین در شعر و شاعری می‌کرد.
عطار به واسطه ادامه دادن به شغل پدرش نیازی به سرودن مدح در وصف حاکمان نداشت و در سروده های او آثاری از قصیده سرایی و مدح به چشم نمی‌خورد. اما در اشعار او به وضوح محبت به اهل بیت به چشم می‌خورد و او به خود می‌بالد و خود را هم نام پیامبر معرفی می‌کند. به راستی که او سالکی وصف نشدنی بود که شمع وجود او را وحوش مغول خاموش کرده و جهان را از نور وجودش بی بهره کردند، آنها اثار او را به آتش کشیده و تخریب کردند و آثار به جا مانده از او آثاری بودند که راه خود را در سرزمین های دیگر باز کرده و اجازه ندادند که روزگار عطار را به دست فراموش بسپارد.
عطار نیشابوری در دو کتاب خود با نام های، خسرونامه و مختارنامه آثار خود را نام برده است که شامل نه اثر به نظم و یک اثر به نثر است. بیشترین آمار ارائه شده برای آثار عطار 190 بوده است. با این همه در نسبت دادن آنها به عطار تردید شده است. علت انتساب آثار مختلف به عطار نیشابوری را آن دانسته اند که افراد بسیاری تخلص عطار داشته اند.
آثار منظوم عطار عبارت اند از مختارنامه، مصیبت نامه، خسرونامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، اسرار نامه، الهی نامه، شرح القلب و جواهرنامه. و اثر منثور عطار تذکرالاولیا است که در آن گفتارهایی از اولیای الهی را مانند امام صادق(ع) و امام باقر(ع) آمده است، در آن از منصور حلاج یاد شده. و از افرادی مانند ابوحنفیه، شافعی و احمد بن جنبل سخن آمده است. اشعاری در کتاب های منطق الطیر، الهی نامه، اسرارنامه، خسرونامه،مصیبت نامه در وصف امام علی(ع)، امام حسین(ع)، امام حسن(ع) آمده است. از میان ده کتاب عطار، هشت کتاب باقی مانده است و از دو آثار او یعنی جواهر نامه و شرح القلب نشانی نیست
در تقویم شمسی روز 25 فروردین روز بزرگداشت این عارف بزرگ است که در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول کشته شد که شیخ بها الدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می‌کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است و با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت :

در کوی تو رسم سرفرازی این است
مستان تو را کمینه بازی این است
با این همه رتبه هیج نتوانم گفت
شاید که تو را بنده نوازی این است


مقبره شیخ در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد. قاضی القضاه یحیی بن صاعد مقبره شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری را ساخت اما در عهد تیموریان مقبره او تخریب شده بود اما به دستور امیر علیشیر نوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد. بنای اصلی مقبره هشت ضلعی و سنگ مقبره از نوع سنگ سیاه است که اشعاری بر روی آن حک شده است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار