صبح امروز خبر مرگ یک نوستالژی منتشر شد که خاطرات عده زیادی با او رقم خورده بود. خبر مرگ لینچان بازیگر فیلمی که به خاطره ای دلپذیر برای مردم ایران بدل شده است به گوش میرسد. لینچان بازیگر اصلی سریال جنگجویان کوهستان که ایرانی ها در اوایل دهه هفتاد خاطرات زیادی از او دارند درگذشت.
کد خبر: ۲۵۳۶۲۵
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۹ 30 June 2016

صبح امروز خبر مرگ یک نوستالژی منتشر شد که خاطرات عده زیادی با او رقم خورده بود. خبر مرگ لینچان بازیگر فیلمی که به خاطره ای دلپذیر برای مردم ایران بدل شده است به گوش میرسد. لینچان بازیگر اصلی سریال جنگجویان کوهستان که ایرانی ها در اوایل دهه هفتاد خاطرات زیادی از او دارند درگذشت.

لینچان

خبر مرگ لینچان بازیگر جنگجویان کوهستان

به گزارش مجله اینترنتی پارازیت ، آتسو ناکامورا بازیگر معروف به لینچان صبح امروز در سن 76 سالگی در گذشت .
حدود 30 سال پیش، زمانی که تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت جمعه شب ها همه دور این جعبه جادویی حلقه می زدند و خودشان را با «جنگجویان کوهستان» سرگرم می کردند.
سریالی تاریخی و افسانه ای که 41 سال پیش با همکاری مشترک چین و ژاپن ساخته شد و در فرانسه، هلند، اسپانیا، آلمان غربی و کشور خودمان طرفداران بسیاری پیدا کرد. در این مطلب مروری داریم بر برخی شخصیت ها و عناصر خاطره انگیز این سریال. عناصری که مرور دوباره شان خاطره دوران کودکی و تلویزیون های سیاه و سفید و کرسی های قدیمی را در ذهن زنده می کند.

لینچان

لین چان؛ یک جوانمرد بزن بهادر

مرد قوی هیکل و مبارزی بود که نمی خواست زیر بار ظلم برود. او رهبری گروه لیانگ شان پو را به عهده گرفته بود و بر همه نیروهایش مسلط بود. لین چان با آن موهای دم اسبی اش الگوی بسیاری از جوانان سه دهه پیش بود. مردم صفاتی چون جوانمردی، دلاوری، اقتدار و مهربانی را در لین چان می دیدند و به همین دلیل دوستش داشتند. لین چان این قدر بامعرفت بود که در سکانس پایانی هنگامی که می خواست در برابر کائوچیوی تشنه و در حال مرگ شمشیر بزند قبلش او را سیراب کرد. این افسر سابق گارد امپراتوری با این که حکم آزادی اش را دریافت کرده بود به خواست خودش زندانی شدن را انتخاب کرد. چون به قوانین امپراتوری پایبند بود و براساس آن قوانین باید مجازات می شد. لین چان در زمانی که مامور حکومت بود در برابر اعتراض مردمی سکوت می کرد و به متهمان اجازه فرار می داد.

کائوچیو؛ ضد قهرمان ظالم

کائوچیو که با ریش و سبیل کم پشتش از دیگران متمایز می شد، ضدقهرمان قصه بود. او نماد ظلم و شرارت بود و به عنوان حاکم و صدراعظم امپراتور مردم منطقه را اذیت می کرد. یکی از نقشه هایش این بود که امپراتوری را دور بزند و سلسله «کائوچیو» را تاسیس کند. به بهانه جنگ اموال مردم را مصادره می کرد و به خواسته های آنها اهمیتی نمی داد. تئوری اش در حکومت داری این بود که همیشه باید مردم را ترساند. در یکی از دیالوگ هایش می گفت:«مردمی که بترسند از قدرت اطاعت می کنند» بچه های بداخلاق و بی انضباط دهه 60 وقتی می خواستند حرکتی خرابکارانه را در مدرسه پایه ریزی کنند از معلم، ناظم و مبصر مورد نظر یک کائوچیو می ساختند و سپس یارگیری می کردند!

لیانگ شان پو؛ شهر هرت شورشی های ژاپنی

در کشور ما کسی اسم این منطقه را درست ادا نمی کرد و تلفظش چیزی شبیه به «لیان شامپو» بود! لیان شامپو در فرهنگ شفاهی ایرانیان یعنی جایی که هرکسی هرکاری دلش بخواهد می تواند انجام بدهد. شهر و منطقه بی قانونی که یک عده شورشی و معترض در آن جمع شده اند و هر لحظه برای خرابکاری آماده هستند. در فضای داستان سریال لیانگ شان پو منطقه ای بود که 108 معترض در آن جمع شده بودند. اطراف این شهر را مرداب فرا گرفته بود و ماموران حاکم امکان دسترسی به آن را نداشتند. به همین خاطر پناهگاهی امن برای فراریان و ناراضیان محسوب می شد.

راوی؛ آنها راه درازی در پیش داشتند

محمد خواجوی ها اجرای صدای راوی را به عهده داشت. راوی به سبک قصه های «یکی بود، یکی نبود» در ابتدا و انتهای هر قسمت سر و کله اش پیدا می شد و ماجراها را جمع بندی می کرد. راوی روی بعضی از نکات در همه قسمت ها تاکید می کرد. مثلا این جمله را زیاد از زبانش می شنیدیم:«108 ستاره ای که در سراسر چین پراکنده شده بودند به خروش برآمدند و سرانجام زنجیر سرنوشت آنها را به طرف لیانگ شان پو کشاند. او برای این که هیجان ماجرا را بیشتر کند در پایان هر قسمت می گفت «گروه لیانگ شان پو بتدریج شکل می گرفت و آنها تا گرد آمدن در مقصد موعود هنوز راه درازی در پیش داشتند.»

راوی بعضی وقت ها کلیشه خودش را می شکست و در میانه های قصه با گفته هایش مخاطبان را راهنمایی می کرد. مثلا در قسمت آخر سریال چندبار بین سریال صحبت کرد. یکی از جملاتش این بود:«گویی که شهر نفس های آخر را می کشد.»

هوسان یانگ؛ شیرزن شمشیرزن

«هوسانیان یک زنه، یک زن شمشیر زنه، بیچاره صورت آبی شده عین گلابی!» این شعر را همه بلد بودند اما اسم شاعرش را کسی نمی دانست! هوسان یانگ تنها عضو زن گروه لیانگ شان پو بود که بار عاطفی سریال را بیشتر می کرد. او چهره ای مردانه داشت و اصلی ترین هنرش این بود که می توانست با دو دست شمشیر بزند.

تینیو، تای سانگ پرنده، بهرام زند و دیگران

برخلاف بسیاری از آثار ایرانی که شخصیت های جذاب ندارند، شخصیت پردازی «جنگجویان کوهستان» این قدر حساب شده بود که آدم های فرعی هم کلی محبوبیت کسب کردند. تای سانگ شخصیتی بود که گام های بلندی داشت و می توانست چندصد کیلومتر را در یک ساعت بدود. به همین دلیل به او تای سانگ پرنده می گفتند. لوتای لیان نگهبان زندان حاکم بود اما به تدریج جذب گروه لین چان شد و وسط سرش را تراشید تا کسی او را نشناسد. شی چین 9 اژدها از یاران وفادار لین چان بود که با خالکوبی های گل درشتش از دیگران متمایز می شد. تینیو هم از آن آدم های کندذهن و مهربان بود که یک کلاه آهنی دو شاخ داشت. او یک بار اعتراف کرد که متوجه حرف های پیچیده گروه نمی شود؛ اما دوست دارد که در کنارشان بماند. در کنار همه بازیگران و شخصیت ها حیف است که به هنرنمایی گروه صداپیشگی بهرام زند اشاره ای نکنیم. مینو غزنوی، ناصر ممدوح، منوچهر والی زاده، پرویز نارنجی ها و… با دوبله استادانه شان سهم بسزایی در موفقیت سریال جنگجویان کوهستان داشتند.

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
سلیم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۲ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۹
من امروز نام اصلی لینچانو به انگلیسی زدم و سرچ کردم ایشان هنوز زنده هستند.چرا خبر دروغ نشر میدین؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار