به گزارش تابناک ایلام، محمدعلی قاسمی که مدیریت حوزه هنری استان ایلام را هم به عهده دارد، سال گذشته توانست با رمان «هات» جايزه كتاب سال دفاع مقدس را كسب كند.
از ديگر کتابهای داستانی وی میتوان به «نام تمام گمشتگان یحیاست»(داستان کوتاه 6 جلد)، «بووم شین»(رمان)، «حیات سرو» (داستان کوتاه)، «زمزمه عشق»، «سمفونی جای رفتن»، «عزیزبومی»(رمان) که در جشنواره پانزدهم کتاب سال دفاع مقدس به عنوان رمان برگزیده انتخاب شد اشاره کرد.
گفتوگوی زیر حاصل گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه ایلام، با این فعال فرهنگی در استان است.
-سیزده آبان امسال مصادف بود با دهمین سال ابلاغ سند چشمانداز بیست ساله نظام از سوی رهبر معظم انقلاب. به زبان ساده ده سال از ابلاغ سند گذشت. تحلیل شما از وضعیت فرهنگ و هنر در کشور در ده سال نخست چشمانداز 1404 چیست؟
با توجه به موضوع اصلي سند چشمانداز و نگرش به رويكردهاي متنوع آن، در بحث فرهنگ و هنر متأسفانه به آن افقي كه مدنظر مقام معظم رهبري و تيمي كه سند چشمانداز را تهيه و تدوين كرده است دست پيدا نكرديم. شايد عدم دستيابي به اين افق برمیگردد به مسائل ايران در عرصه بینالمللی ازجمله تحریمها و قضيه هستهای و همچنين موقعيت خاص ايران در منطقه. بهزعم من دلنگرانی و دلمشغولی رهبر معظم انقلاب در خصوص اهداف و افقهای فرهنگي سند چشمانداز هنوز پابرجاست و كشور متأسفانه هنوز به آن اهداف دست پيدا نكرده است.
-به نظر شما مهمترین دستاوردهای هنری جمهوری اسلامی در ده سال گذشته چه بوده است؟
به نظرم از ميان هنرهاي هفتگانه، سينما و شعر توانستند جايگاه خوبي در سطح منطقه و حتي جهاني كسب كنند. اگرچه در هنرهاي تجسمي اين قابليت ديده میشود اما اين ظرفيت بهاندازه سينما و شعر توان جريان سازي نداشته است.
سينماي ايران مؤلفههایی دارد كه میتواند بهعنوان سينماي پاك در حوزه نقد و نظر به جهان معرفي شود.
-چگونه میتوان اهمیت و اهداف سند چشمانداز 1404 را برای هنرمندان کشور و نقشی که آنها میتوانند در گفتمان ایران آینده داشته باشند تبیین کرد؟
ما در حوزه اطلاعرسانی نتوانستهایم از ابزارها و اهرمهای رسانهای ازجمله صداوسیما و حتي فضاي مجازي بهرهی كافي را ببريم و سند چشمانداز را حداقل در ميان نخبگان و هنرمندان تعريف و تبيين كنيم. براي برونرفت از اين وضعيت بهترين راه برگزاري جشنوارههای ملي و منطقهای در همهی رشتههای هنري است تا سند چشمانداز پايگاه و جايگاه اصلي خود را در بين هنرمندان پيدا كند. حتي برگزاري ميزگردهاي متنوع از طرف رسانههای گروهي و جمعي میتواند در جا انداختن بحث چشمانداز مؤثر باشد. میتوان براي معرفي چشمانداز در بين مردم و عموم جامعه در سطح محلي و بومي اين جشنوارهها و ميزگردها را برگزار كرد. هرچند در اين حوزه کمکاری و انفعال شديدي ديده میشود.
-مستحضرید حوزه هنری در نظر دارد سال آینده جشنوارهای با عنوان«جشنواره هنری ایران آینده در افق 1404» برگزار کند. به نظر شما این جشنواره بهتر است چه جهتگیریهایی داشته باشد؟ آیا مثل جشنوارههای معمول هنری باشد يا بایستی بهکلی ساختار متفاوتی برای آن طراحی کرد؟ شما چه پیشنهادهایی دارید؟
اگر قرار است كه جشنواره بهصورت سنتي و كلاسيك و روش معمول برگزار شود و طيف مخاطبان افراد خاصي باشند، راه بهجایی نخواهد برد. به نظرم در بخش سينما و موسيقي میتوان مانور خوبي داد و در فراخوان جشنواره در اين دو بخش معيارهايي را در نظر گرفت كه درنهایت منجر به خلق آثار فاخر و ماندگار شود و در راستاي آن جامعه دانشگاهي و علمي كشور با جشنواره درگير شوند.
-پیشبینی میکنید دوران پسابرجام چه تأثیری بر فضای هنری کشور بهویژه در حوزه سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و ادبیات بگذارد؟
برجام ازنظر رواني تا حدودي مؤثر بوده است و بخش زيادي از دلنگرانی جامعه را كاهش داد. هرچند توافق شکنندهای است اما از منظر رواني عموم جامعه آرامش خاصي دارد و از آن التهاب اقتصادي و بازار سياه فاصله گرفته است. در حوزه اقتصادي آرامش خوبي حاكم است و تعاملات در اين زمينه بين كشورهاي غربي فراهمشده اما در حوزه فرهنگي، بعيد میدانم كه اين روابط و تعاملها اتفاق بيفتد. مثلاً در حوزه سينما تصور نمیکنم سينماي هاليوود و اروپا با سينماي ايران تعامل فراگيري داشته باشند. به اين دليل كه مؤلفههای فرهنگي هر دو تفاوت اساسي دارند. شايد در حوزه زیرساختهای سينمايي ازجمله امكانات و تجهيزات اتفاقهای خوبي رخ دهد.
-بدون تردید اقتدار علمی و دفاعی ایران طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است. به نظر شما اگر جمهوری اسلامی بخواهد اقتدار فرهنگی و هنری خود را تا رسیدن به افق 1404 افزایش دهد اولاً چگونه امکانپذیر است؟ ثانیاً کدام هنرها قدرت تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان بینالمللی دارد؟
غرب زماني كه میخواست آرام و بیسروصدا مؤلفههای فرهنگي خود را در ايران پياده كند، از طريق خانههای فرهنگ و هنر پايگاه و جايگاهي به دست آورد. قبل از انقلاب شبهای هنري در سفارتهایی همچون آلمان و فرانسه برگزار میشد. حتي سفارت آمريكا برنامههای هنري داشت. در حوزه نشر، انتشارات پنگوئن آثار فاخر ادبيات غرب را در ايران ترجمه میکرد. در نقطه مقابل جريان چپ از طريق کانونهای نويسندگي آثار خود را منتشر میکردند. به نظرم نظام جمهوري اسلامي ايران اگر میخواهد فرهنگ و هنر خود را به غرب صادر كند حتماً بايد ابزارهايي در متن جامعه غربي داشته باشد. اين هدف با برگزاري جشنوارهها و راهاندازی خانههای فرهنگ، ترجمه آثار فاخر ايراني و اسلامي در كشورهاي غربي به اين مهم دست پيدا كند.
-با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر هوشیاری مسئولان نسبت به نفوذ فرهنگی دشمن، به نظر شما مهمترین راههای نفوذ فرهنگی هنری دشمن در حال حاضر کدماند؟
تأثیرگذارترین ابزار دشمن براي نفوذ فرهنگي، فضاي مجازي است. در ادبيات بهصورت ترجمه به اهداف خود رسيد. سينما و رسانههای هم كه جاي خود را دارند و در همهی اين حوزهها متأسفانه غرب موفق بوده است.
-بهعنوان یک هنرمند و فعال هنری لطفاً خیلی ساده رؤیاها و آرزوهای خودتان را در ده سال آینده بیان فرمایید. شما چه رؤیاهایی برای خودتان تا ده سال آینده در سر میپرورانید؟
توليد آثار فاخر در حوزه ادبيات با سبك و سياق خاصي كه در نظرم هست تحت عنوان شعر و رمان فراگاه. البته طي مصاحبههایی كه با رسانهها داشتهام اين مسئله را مطرح كردم.
- ادبیات دهه 90 خصوصاً داستان و رمان دیگر ادبیات سرگرمی و وقتگذرانیهای مفرح نیست. به اعتقاد من ادبیات این دوره، ادبیات تأمل و آگاهی است. ازاینروی نشانه آثار من با آرم ادبیات «فراگاه» میخواهد این تاملگرایی و آگاهی را به خواننده نشان دهد. عصر هزاره سوم، عصر تعقلگرایی و خرد است. عقلانیتی که به مثابه آن انسان درصدد رسیدن به پیشرفت است. این پیشرفت جنبههای متعددی دارد. گاه در سایه تحول در شخصیت اتفاق میافتد و گاه در شکل ظاهری تکنولوژی نمود پیدا میکند. گاه شکل و حالتی از یک سوال است که با تامل و دقت نظر در آن، درصدد پاسخی است که با آن بتوان یک پله به مرحله بالاتر صعود پیدا کرد. پس داستان و رمان فراگاه حاوی مولفههایی چند است که به برخی از آنها اشاره میکنم:
1. نوزایی فکری:
اولین خصیصه رمان فراگاه، گرایش ذهن به سمت و سوی تامل و تفکر است. این حرف بدان معنا نیست که نویسنده داستان فراگاه، فیلسوف خردگراست، بلکه به این معناست که ذهن را وادار به تامل و نگرش عمیقتری نسبت به موضوعات میکند. رمان در اینجا جنبه سرگرمی صرف ندارد بلکه بیان حالتی از واقعیت توام با خیال است که فکر آدمی را درگیر موضوعی میکند که در کلیت اثر مشهود است.
2. حرکت به سمت هویتیابی
شخصیتهای داستان و رمان فراگاه، آدمهایی هستند که در ابتدا ناشناخته و یا دونپایه و حتی دونمایهاند. اما هریک از آنان به فراخور توان و ظرفیت خود، درصدد کسب هویت خویشاند. آن چیزی که در ابتدا از آن محروم و یا بازداشته شدهاند اما در سیر داستان و به اقتضای ظرفیتی که کسب میکنند، به هویت خود دست مییابند. این هویت ممکن است پررنگ و ممکن است کمرنگ باشد. عرض کردم که بستگی به ظرفیت شخصیتهای درگیر در رمان و یا داستان را دارد.
3. هنجارافزایی
در ادبیات داستانی فراگاه آنچه اهمیت دارد، هنجارافزایی است. این هنجارها بر اساس علم جامعهشناسی بستگی به موقعیت مکانی و زمانی دارد که داستان در آن اتفاق میافتد. پس توجه به فرهنگها، زمان و مکان داستان به منظور به نمایش گذاشتن هنجارها و توجه خاص به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
4. درآمیختگی خیال با واقعیت
درست است که اصل داستان و رمان مبتنی بر قوه خیال و پر و بال دادن به آن است، اما در داستان و رمان فراگاه، نویسنده علاوه بر بهرهگیری از قوه خیال و ساختن فضا و موقعیتهای انتزاعی از واقعیتهای پیش رو هم نهایت استفاده را میکند. یعنی به اقتضای فضای ذهنی و موقعیتهایی که خلق میکند، میتواند جنبههایی از واقعیت و حتی حوادث و وقایع زندگی فردی خود و یا دیگران را در آن بیامیزد و داستان را پیش ببرد. پس نویسنده رمان و داستان فراگاه، نویسندهای است که با دو بال خیال و واقعیت قلم را به پرواز درمیآورد و بر سطور سفید کاغذ جولان میدهد.
5. درآمیختگی خاطره با خیال
خاطرات جزیی از ابزار کار نویسنده داستان و رمان فراگاه است که با درآمیختگی آنها با خیال و پر و بال دادن به جنبههای داستانی و استفاده از هنر نویسندگی، به زیبایی اثر کمک میکند. این خاطرات ممکن است جنبه شخصی و یا فردی داشته باشد که در هر صورت نویسنده مختار است از این ماده و ابزار نهایت استفاده را بکند.
6. توجه به المانهای شهری
نویسنده داستان و رمان فراگاه به فراخور اثرش، توجه ویژهای به المانهای شهری دارد. زیرا وی خالقی آگاه و متفکر است که بر اساس موقعیتهای خلقشده بر آن است تا از محیط، اشیا و ابزار پیرامونی، حد اکثر استفاده را بکند. حتی اگر موقعیتهای مکانی و زمانی اثر در فضایی دور و خارج از تمدن شهری باشد، وی به منظور بهرهمندسازی شخصیتها از چنین امکاناتی در رشد و نمو آنها نهایت استفاده را میکند.
7. تعامل تکنولوژی و تفکر
تکنولوژی فرایندی است که در سایه آن انسان درصدد پیشرفت و ترقی است. از این روی، نویسنده داستان و رمان فراگاه با بهرهگیری از این تکنولوژی سعی میکند تا هر چه بیشتر از ظرفیت آن در جنبههای مختلف بهرهمند شود.
8. توجه به جزیینگریهای واقعبینانه
نویسنده ادبیات داستانی فراگاه، همانند نویسندگان رمان نو به جزییات توجه خاص و ویژهای دارند. علت اصلی این توجه، دقت نظر خاصی است که نویسنده به اشیا و محیط پیرامون دارد. زیرا حقایقی که نویسنده در متن اشیا و محیط پیرامون میبیند دیگران از درک و دیدن آن عاجزند.
9. بهرهگیری از وقایع تاریخی
برای نویسنده داستان و رمان فراگاه، تاریخ بخشی از ابزار کار است. نگرش به وقایع تاریخی از جنبههای فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی آن به نویسنده این امکان را میدهد تا از این ظرفیت حداکثر استفاده را بکند. بنابراین وقایع و تحولات تاریخی دستمایه هنری خوبی برای داستان فراگاه میتواند باشد.
10. بهرهگیری از آموزههای دینی
قبل از هر چیزی باید گفت که نویسنده داستان و رمان فراگاه معلم اخلاق و یا مصلح موعظهگر نیست. او خالقی است که تمامی شخصیتها، اشیا و هر آنچه را در متن آن جاری و ساری است، طوری روایت کند که هستند. از آنجایی که ذات هستی متمایل به سمت تکاملگرایی است، نویسنده بر اساس توان، ظرفیت و تلاشی که هر یک از شخصیتهای داستانی از آن برخوردارند، سعی میکند که مراتب سیر تکاملگرایی آنها را به نحوی که هستند و یا میخواهند باشند و یا درصدد رسیدن به آن هستند، به ما نشان دهد. بنابراین آموزههای دینی و میل به پرستش که در ذات و نهاد هر موجودی است، توسط نویسنده در جنبههایی از اثر نشان داده میشود.
- وضعیت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را در این سالها چگونه میبینید؟
- ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس، این روزها حال خوشی ندارد زیرا نگاه تکبعدی به این نوع ادبیات باعث تسلسل در آن شده است. ضعف اساسی به مدیریت فرهنگی و بعضا به خود نویسندگانی برمیگردد که در این عرصه قلم میزنند. من مایل به نقد عملکرد جریان فرهنگی در این خصوص نیستم، زیرا این آسیب نیازمند زمان مناسب و تریبونی مناسب است که امیدوارم در آینده چنین فرصتی پیش آید، اما آنچه هست این است که ما شاهد پویایی این جریان نیستیم.
- راهکار شما برای بهبود این ادبیات چیست؟
- مهمترین راهکار به منظور برونرفت از این وضعیت توجه بیشتر به تمرکززدایی است. آنهایی که مدیریت فرهنگی کشور را در این خصوص هدایت میکنند عمده نگاهشان به پایتخت و مرکز متمرکز است و همین انحصار باعث انزوای ادبیات انقلاب و دفاع مقدس شده است. نبود دسترسی نویسندگان شهرستانی به تریبونها و محافل ادبی به نوعی صدای آنها را در چاه انزوا خفه کرده است. دیگر آنکه امکانات بیشتر مال مرکزنشینان است و دیگران از این سفره سیر و صفا بینصیباند. اما ما کار خودمان را میکنیم و راهی را که در پیش گرفتهایم و به آن اعتقاد داریم راهی است که قابلیت جریانسازی به صورت یک مکتب ادبی را دارد.
- جریان نقد ادبی با محوریت داستان را در کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
- نقد ادبی در جامعه ایران چه در طیف روشنفکر و چه در طیف متعهد و انقلابی آن حالت الیگارشی را پیدا کرده است. صنفها و مراکز و محافل بیشتر جنبه گروههای فامیلی پیدا کردهاند. از این روی نقد ادبی در ایران بیشتر سلیقهای، محفلی و قوم و خویش فامیلی است. این معضل متاسفانه آن قدر عمیق و ریشهای است که این روزها در حالت احتضار است به همین دلیل است که ما در تاریخ ادبیات ایران یک منتقد منصف جامعالشرایط را نداریم.
- جریان اطلاعرسانی رسانهای درباره ادبیات داستانی در کشورمان را چگونه میبینید؟
- اطلاعرسانی در حوزه ادبیات داستانی در ایران همانند جریان نقد، حول و حوش گروههای مرجع فامیلی و محفلی میگردد. من اگر در محفل و یا حلقهای جزو وابستگان، دوستان و یا اقوام آن جریان باشم در متن تبلیغات فرهنگی و ادبی آن قرار میگیرم، اما اگر خارج از این حلقهها بخواهم قلم بزنم به نوعی نادیده گرفته میشوم. حالا برای اثبات خود باید جان کند وپیکار کرد تا پویایی خود را به اثبات رساند./پ