«گشت و گذار در منازل ایرانیها؛ بیکینیپارتی در شهر مقدس» عنوان گزارش سیاه اشتفان اورت، روزنامهنگار آلمانی و دبیر بخش جهانگردی اشپیگل است که به تازگی منتشر شده است.
به گزارش تابناک خراسان رضوی به نقل از وب سایت اشپیگل و رادیو زمانه، اشتفان اورت بعد از سفر به ایران، به تازگی سفرنامه خود را به زبان آلمانی منتشر کرده است.
همانگونه که از عنوان کتاب او نیز مشخص است، اشتفان اورت مانند سایر توریستها به هتل نرفته و به اعتزاف خودش غیرقانونی در منزل افراد بسر برده است.
اشتفان اورت مدعی است: مردم وقتی از بیرون به خانه میآیند و در را پشت سرشان میبندند، وارد یک زندگی کاملاً متفاوت دیگر میشوند. ایرانیها فقط در مهماننوازی یکه عالم نیستند، بلکه در امر دور زدن اخلاق حاکم هم، همتا ندارند!
بیکینی پارتی در شهر مقدس!
اورت از سفر به مشهد هم گفته است: محل برپایی بیکینی پارتی ( پارتی مختلط در استخر )، جایی در حومه شهر مشهد است. ما با یک جیپ قدیمی روباز مدل ۱۹۸۳ که شیشه جلو هم ندارد و موتورش مثل تراکتور قارقار میکند، راهی آنجا هستیم. از این شکل و شمایل تابلوتر نمیشود به محل یک قرار مخفی رفت. ماشین جلوی یک در آهنی متوقف میشود. درشبیه آن درهایی است که تنها با گفتن کلمه رمز باز میشوند و میشود واردشان شد.
وی ادامه میدهد: به هر حال تا ماشین به در میرسد، در باز میشود و میرویم تو. در پشتمان بسته میشود و ما خود را در یک باغ مییابیم. از یک ماشین پژو ۲۰۶ صدای موزیک رقص به گوش میرسد. یکی میپرسد: علف داری؟ … ودکا چی؟ قیافهاش به مشتزنهای حرفهای نمیخورد، اما با خالکوبیهایش به دار و دسته هیپیها میزند.
خبرنگار اشپیگل مینویسد: دو ماهی در ایران پیش افراد مختلف اتراق کردم تا ببینم مردم چطور نظارت حکومتی را دور میزنند.
اگر از اهانتهای این خبرنگار آلمانی نسبت به نظام اسلامیمان بگذریم، در رابطه با گزارش اشپیگل آنلاین چند نکته قابل تأمل است:
الف) این خبرنگار آلمانی رسماً به نقض قوانین جمهوری اسلامی ایران اذعان کرده و نام کتاب وی بهترین شاهد این مدعاست: Couchsurfing im Iran، یعنی حضور موقت در منزل افراد در ایران!
در توضیح عنوان کتاب رادیو زمانه مینویسد: اشتفان اورت از راههای غیر معمول یکراست نزد مردم رفته است. بار و بنه روی کولش انداخته و از خانه این دوست به خانه آن دوست رفته است. در سفرهای گروهی که ارزان تمام میشوند شرکت کرده و به این ترتیب با سرکشی به گوشه و کنار زندگی مردم، به زوایای پنهان زندگی آنها پی برده و این همه را مفصل شرح داده است.
رادیو زمانه اذعان میکند: این روزنامهنگار آلمانی باصطلاح اینگونه مدعی شده و مینویسد: برای ایرانیها رسماً ممنوع است! خارجیهایی را پیش خودشان نگه دارند که هنوز از پلیس اجازه دریافت نکردهاند. خارجیها برای دریافت این مجوز ٢۴ ساعت فرصت دارند. بنا به گزارش منابع وزارت خارجه آلمان، تا کنون مواردی بوده که آلمانیهایی از ایران اخراج شدهاند چون خواستهاند از راه اینترنت در ایران اقامتگاه خصوصی پیدا کنند.
با توجه به حرفه و شغل اشتفان اورت، شایسته است دستگاههای دیپلماسی و فرهنگی کشور از این موضوع به سادگی نگذرد و آنرا پیگیری نماید. به هر حال، گویا «دیدارهای دزدانه» از سطح هیأت پارلمانی اروپا به سطوح رسانهای هم کشیده شده که رسیدگی به آن برعهده مسؤولان امر است!
ب) گرچه نمیتوان و نباید از برخی معضلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی غفلت کرد و بر آنها سرپوش نهاد، اما نباید از سیاهنمایی و جنگ روانی رسانههای بیگانه و افسون افسانهسراییهایی از این دست هم غافل شد.
ظاهراً مأموریت اورت برقراری ارتباط با بخش بزهکار و آسیبدیده جامعه ایرانی بوده است؛ چراکه در بیشتر موارد از توزیعکنندگان مواد مخدر و تولیدکنندگان مشروبات الکلی و زنان فاسد و برگزارکنندگان پارتی نام برده است. بدین صورت جامعه ایرانی را در این افراد خلاصه کرده و تصویر مطلوب خود را از ایران ترسیم کرده است.
برای نمونه وی از به اصطلاح مشاهدات سیاه یا مغزضانهاش در ایران نیز مینویسد ...
ج) و اما شاید مهمترین سؤال این باشد: چه کسی یا کسانی این سیاه نماییها را که ممکن است از اساس کذب و ساخته و پرداخته ذهنی مریض و مغرض باشد را پاسخگوست؟! و از سوی دیگر بفرض قبول این مشاهدات آیا در حالیکه دولتهای استکباری اروپایی و آمریکا محدودیتهای فراوانی برای رسانههای مستقل و خبرنگاران آزادیخواه اعمال میکنند، چرا باید دبیر یکی از پرتیراژترین هفتهنامههای اروپایی آنگونه که مدعیست آزادانه بدون اخذ مجوز فعالیت رسانهای در شهرهای مختلف ایران بگردد و در منازل افرادی که اغلب از خلافکاران هستند بیتوته کند؟
آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای خبرنگار ارشد اشپیگل مجوز فعالیت رسانهای در ایران صادر کرده و فعالیت و مراودات او رصد میشده است؟
د) چنین گزارشهایی میتواند به مثابه هشداری برای برنامهریزان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه باشد که بیشتر مراقب اینگونه شیطنتها بوده و البته از «زیر پوست شهر» هم غفلت نکنند!
براستی نقش نهادهای امنیتی و حتی پلیس در صورت صحت ادعای این فرد کجاست ؟! و چه بسا هرگونه اتفاق و بلایی بر سر همین خبرنگار علاقمند به حضور در مراکز زیرزمینی فساد و فحشا، ممکن بود بابزرگنمایی و جنجال رسانه ای دیگری برای نظام همراه شود.
ه) رادیوزمانه از این خبر به اندازهای ذوقزده شده است که حتی واژه های «بیکینیپارتی در شهر مقدس» را برای پردهدری بیشتر، بیشرمانه «بیکینیپارتی در جوار حرم رضوی» ترجمه میکند. در حالیکه تیتر اصلی اشپیگل چنین است: Couchsurfing in Iran: Bikiniparty in der heiligen stadt.
آیا بواقع رادیو زمانه نمیداند که حتی غیرمسلمانان و افراد خطاکار هم برای بارگاه ثامن الحجج (ع) حرمت حضوز قائلند و ادب و آداب نگاه میدارند!