در یکی از شبهای بخارایی با عنوان «شب گاتها» در محل کانون زبان فارسی برگزار شد. میهمانان ویژه این شب که به دعوت علی دهباشی، دور هم جمع شده بودند، مهندس تورج اتحادیه، موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، دکتر کامران فانی، دکتر ژاله آموزگار و خشایار بهاری بودند که هرکدام از تاریخچه گاتهای زردشتی و سیر ترجمه این آثار به فارسی سخن گفتند. در لابهلای سخنان این چهرههای فرهنگی، یکی از ارزشمندترین آثار تاریخ باستانی فرهنگ ایران به نسلهای آینده یادآوری شد؛ کتاب اوستا و گاتهای آن.
زردشت و درس راستی و پهلوانی
این مراسم با سخنرانی علی دهباشی در اهمیت «گاتها» آغاز شد: «اوستا قدیمـیترین نـوشته ایرانیان است و نخستین قسمت اوستا «گاتها» بوده که بیشک سروده زردشت است و به احتمال زیاد این سرودهها دنباله اندرزهای منشور بوده که باقی نماندهاند. قدمت گاتها از زمان داریوش هخامنشی تا هزارسال قبل از آن یعنی دوران وداهای هندو مورد بحث دانشمندان و محققان بوده و تابهحال اتفاقنظری در این مورد ایجاد نشده است».
او با اشاره به تلاشهای گستردهای که در زمینه ترجمه گاتها انجام شده خاطرنشان کرد: «زبان اوستایی یک زبان کهن است که با دیگر زبانهای هند و ایرانی چون سانسکریت و پارسی باستان قرابت نزدیک دارد. این زبـان با خط اوستایی که یکی از کاملتریـن خطهای جهان است نوشته میشود. ما در کتاب گاتهای زردشت چند نمونه از دستنوشتههای قدیمی این خط را با ذکر سابقه آنها بهصورت تصویر ارائه کردهایم».
پس از دهباشی، موبد دکتر اردشیر خورشیدیان با استقبال از اینکه این متن کهن در اختیار عموم قرار میگیرد و بیان برخی انتقادها به ترجمه حاضر، به تختجمشید اشاره کرد و افزود: «کوچک که بودم با پدر و مادرم رفتم تختجمشید. برای ما که زردشتی بودیم، رفتن به تختجمشید حکم یکجور زیارت را داشت. پدرم نشست گریه کرد، مادرم نشست گریه کرد و ما هم بالاخره کمی گریه کردیم. بیشتر احساسی برخورد کردیم. بعد در دورهای که پزشک شده بودم رفتم تختجمشید، با عدهای دیگر از دوستان پزشک، یک خارجی را دیدم که آمده بود برای دیدن تختجمشید. بچههایی هم آنجا بودند و سنگ میانداختند. این خارجی از ما خواست به بچهها بگوییم که سنگ نزنند. من هم گفتم حالا چه اشکالی دارد اگر این بچهها حین بازی سنگ هم بزنند؟ گفت اینجا مال همه است، مال همه ایرانیان است، مال شماها نیست. من اینجا مینشینم بگو اینها به سر من سنگ بزنند و من از او تعجب کردم، بعد دیدم راست میگوید که این آثار نهتنها به ما ایرانیان بلکه به همه جهان تعلق دارد و آنوقت بود که شروع به پژوهش درباره تختجمشید کردم».
زردشت یک مصلح اجتماعی
پس از آن دکتر ژاله آموزگار سخنرانی خود را با عنوان «تداوم، راز ماندگاری فرهنگ ایرانی» آغاز کرد: «فرهنگ ماندگار ما مجموعهای یکپارچه است که از دیربازان آغاز شده و تا به امروز در زوایای این سرزمین، در اندیشهها، در شعر و ادبیات کهن ما و در همه آثار هنری ما آشکار و نهان به جلوه درآمده است و عشق به آن در دلهای ما چنان جای گرفته که شاید خود نیز به آن واقف نباشیم». این استاد دانشگاه افزود: «ما هرگز این رشته فرهنگی را نگسستهایم، چون اگر گسسته بودیم، اکنون اثری از هزاره دوم پیش از میلاد را در این جمع به بحث نمیکشیدیم؛ در سفالینههای منقوش و در پیکرههای خدای بانوی برکت بخش متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد، در تپههای سیلک که از نخستین زیستگاههای بشری است، در سرودههای گاتها، در روایت داستان عاشقانهای از دوره ماد، در اندیشههای انسانی زردشت، در آرامگاه آرامبخش کوروش در پاسارگاد، در بلندای شاپور در بیشابور کازرون، در آثار برنزی زیویه، در لابهلای صفحات شاهنامه، در کاشیهای آبیرنگ مسجد شیخلطفالله اصفهان، در ستونبندی باشکوه مسجدجامع یزد، در نگاشتههای زیبای بقعه شیخصفیالدین اردبیلی، در سوزندوزی پتههای کرمان، در دیگهای سنگی خراسان، در ارک تبریز، در مزه مطبوع غذاهای سنتیمان، در سادگی سفره هفتسینی که در نوروز میگسترانیم، در بیاتیهایی که روستاییهایمان میخوانند و بسیاربسیار نشانههای دیگر. اینها همه نشانهاي از فرهنگ ایرانی هستند که در تداوم آنها همه ما نقش داشتهایم، هرکداممان به نحوی به آنها جان بخشیدهایم. احیانا برخی از ما هم بیتفاوت از کنارشان گذشتهایم و تعداد معدودی از ما هم با چشم حقارت به آنها نگریستهایم و عقدههایمان را که از جایی دیگر سرچشمه گرفتهاند با دشنامدادن به فرهنگمان خالی کردهایم و برخی از ما حتی در تخریب آنها سهم داشتهایم».
آموزگار به بُعد اجتماعی گاتها اشاره کرد و یادآور شد: «این سرودها نهتنها از نظر ادبی بلکه از جهت دربرداشتن تفکرات دینی که زردشت در آن روزگاران عرضه کرده است اهمیت بسزایی دارند. باوجود مشکلات درک متن، لطف و زیبایی این قطعات انکارناشدنی است. بهخصوص اگر این سرودها را با سرودهای همزمان ودایی مقایسه کنیم. گاتها حاوی اشارات و قرائنی باارزش و مهم از جامعهای است که زردشت را در دامان خود پرورده است. اسامی خاص معدودی که در این سرودها آمدهاند آهنگی ایرانی دارند. این جامعه از نظمی استوار برخوردار است. زردشت پیروان خود را مردان و زنان خطاب میکند، فروهر زنان و مردان یکسان و پابهپای هم ستایش میشوند. در گاهان، اهورامزدا در رأس همه مقدسان و بیمرگان بهعنوان خدای بزرگی که دیگر ایزدان در زیر دست او هستند پرستیده میشود».
یادگاری از قرون گذشته
کامران فانی، استاد دانشگاه تهران، هم از دیگر سخنرانان این نشست بود که با اشاره به ترجمه این کتاب، گفت: «در سال ١٧٥٥ یک جوان ٢٢ساله فرانسوی وارد هند میشود و خواستش هم این بوده که راجع به ادیان هندی مطالعه کند. از قضا گذرش به شهر بمبئی میافتد و در آنجا با پارسیان هند و زردشتیان ایرانی مقیم هند، برخورد میکند و شیفتـه این آیین میشود. مدتی که در بمبئی بوده، رضایت زردشتیان آنجا را جلب میکند تا زبان پهلوی را یاد بگیرد و ترجمه کتاب مقدس زردشتیان را که اسمش اوستاست انجام میدهد. بعد از نزدیک به ١١سال به فرانسه برمیگردد و در سال ١٧٧١ ترجمه کتاب اوستا را به زبان فرانسه منتشر میکند. این کتاب بلافاصله در عصر روشنگری یعنی قرن مهم هجدهم مورد علاقه و تشویق و ستایش متفکران آن عصر واقع میشود. علتهای مختلف هم باید داشته باشد؛ یکی اینکه بالاخره در بین اروپاییان که خودشان را هندواروپایی یا هندوایرانی یا آریایی کلا میدانستند متفکری پیدا شده که اندیشههای پنددهندهای دارد. دین زردشت بر مبنای خرد انسانی بود».
استاد کامران فانی در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت گاتها اشاره کرد و افزود: «گاتها بسیار مهم است به چند علت: یکی آنکه سروده خود زردشت است، قدیمیترین متن است و از همه مهمتر پیامهایش است. چون بقیه کتابهای پنجگانه اوستا بیشتر نیایش است، بیشتر مناسک است و بیشتر شعائر است. این قسمت است که در واقع مخاطبش همه میتوانند باشند». کامران فانی در پایان افزود: «ترجمه آقای بهاری، ترجمه موفقی است به شرطی که چندبار خوانده شود و توصیه من این است که اگر میخواهید گاتها را از نو بخوانید، با توجه به توضیحاتی که با زبان امروزی در صفحه مقابل سرودهها آمده چند بار بخوانید که به درک بهتر آنها منجر میشود و به این ترتیب من فکر میکنم با یکی از آثار مهم فکری و ادبی جهان آشنا میشوید».
منبع: شرق