بیش از یکساعت ماساژ قلبی و تنفس داد، تزریق دارو ، دادن شوک ولی انگار نه انگار که این بیمار فقط ۴۵ سال سن دارد و قلبش توانایی پمپ کردن را بایستی داشته باشد.
همه تلاشهای کادر درمانی با توجه به اینکه، دوتا بچه داشت بیمار یک دختر ۹ ساله و یک پسر ۴ ساله، روز گذشته باخنده میگفت: دکتر اگه من مردم به شوهرم بگو مواظب بچه هام باشه ، اون یکم شیطون و سر به هواس، میترسم به بچههام زیاد اهمیت نده،
دکتر خطاب به بیمار میگه: بابا تو جوونی، کرونا یه سرماخوردگیه، انشاالله خودت ۱۲۰ سال بالای سر بچههات هستی این چه حرفیه !
تمام شد، خط افقی مانیتورینگ قلب تحت هیچ شرایطی بالا نمیومد، دکتر مجبور شد ختم احیا رو اعلام کنه.
دکتر از در که بیرون رفت شوهرش با التماس به سمتش آمد و پرسید: دکتر چی شد؟ نفس دکترگل رضایی کوتاه شده بود نمیدانست چه بگوید نگاهی به چشمان شوهرش انداخت و ازکنارش رد شد. فهمید که همسرش فوت کرده، درمانده و بیقرار داد میزد و به اینطرف اونطرف هاج و واج نگاه میکرد. دیدن این صحنه برای دکترگل رضایی خیلی سخت بود، سریع از پلهها بالا آمد، یک فوتی دیگه به آمار کرونا، اضافه شد ولی دکتر هنوز درگیر این فکر بود، یعنی واقعاً
کرونا یک سرماخوردگیه!؟
انتهای پیام/*