کد خبر: ۲۹۷۱۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۷ 17 September 2016




بي ترديد استعفاء را مي توان يكي از مدني ترين تصميمات مديراني دانست كه ضعف عملكرد آنها در يك حوزه خاص موجب بروز نارضايتي عمومي گرديده و ممكن است ادمه كار آنها ، خسران و آسيب فراواني به آن بخش وارد نمايد .
البته فرهنگ استعفاء در میان سایر کشورها بيشتراز ایران مورد توجه قرار گرفته وهمواره شاهد بوده ایم که در ممالک دیگر به محض ايجاد هرگونه كوتاهي يا قصور از سوی مقامی دولتی و حتی مدیری از بخش خصوصی، به نشانه احترام به حقوق مردم ، هم عذرخواهی می کنند و هم از سمت خویش کنار می روند .
مدیرانی که باید استعفاء دهند !
اما واقعا چرا جایِ این عنصرمطلوب و  اثرگدار در اندیشه مدیران ما خالی ست و مثلا در همین استان کرمانشاه؛ چرا مديراني كه نتوانسته اند به نحو شايسته اي منشاء اثر باشند و كارآيي آنها به اندازه اي ابتر بوده كه در خيلي از شاخص ها، كرمانشاه را پايين تر از ميانگين كشوري قرار داده است، به این مقوله فکر نمی کنند و تصمیم نمی گیرند که به علت انتقادات وارد برعملکرد آنها، با یک رفتارمدنی و ستودنی استعفاء داده و شرایط را برای حضور افراد توانمندتر مهیا نمایند؟ متاسفانه درحالی که دولت در مباحث مهمی همچون توافق هسته ای، احیای رشد اقتصادی و مهارتورم؛ رفع رکود و ….. بسیار خوب و موفق عمل کرده است. 
اما در اين استان، برخی ازمديران نتوانسته اند همگام با دولت و همسو با سیاست های کاری دولت گام بردارند و توان تغيير و ايجاد تحول خاصي را تاکنون نداشته اند و ادامه حضورشان نیز، تنها و تنها فرصت ها را مي سوزاند. طبيعي ست كه وقتي استان کرمانشاه از نظر هر شاخصي با بحران و يا نمره منفي مواجه باشد؛ مديران مرتبط نيز موظف به پاسخگويي می باشند. و در صورتی که این ناکارایی و عدم توفیق مستمر گردد.
درست تر این است که این بزرگواران اگر به مردم وتوسعه ي استانشان علاقمند هستند؛ خود استعفاء دهند؛ و نگذارند.  که تاوان ناكارآمدي آنها به دوش مردم عادی بیفتد.
اما با کمال شگفتی؛ اینان به جاي استعفاء و كنار رفتن و باز گذاشتن مسير براي حضور ديگران، به هر طریقی پیش می روند تا مسندشان را چند صباحي ديگر حفظ كنند و ردای مديريت را كماكان در تن خويش ببينند.
از روي آوردن به مجلس نشینان و منتخبینِ مردم گرفته (حتي اگر تفكرسياسي كاملا متضادي با هم داشته باشند) تا ايجاد فضاي تبليغي براي كارهايِ ناكرده خود. از كوتوله پروري و نخبه كُشي گرفته تا تلاش براي سوق دادن انتقادات وارد بر عملكردشان به سمت دولت. 
اين شيوه هاي منسوخ و وصله دار؛ در حالي بكار گرفته مي شود كه مردم به راحتي عملكردها را رصد مي كنند و فارغ از هرگونه موضع گيري سياسي؛ درباره آنها داوري مي نمايند. پرواضح است كه وقتي مديري خود را زوركي و با واسطه در اردوگاه اصلاح طلبان جاي داده باشد و اتفاقاً كارآيي و توانايي ويژه اي هم در انجام وظايف محوله ندارد، سعي مي كند در ظاهر خود را دو آتشه تر و جسورتر از ديگران به دولت نزديك نمايد ولي درخفا لابي هايش را با صاحب نفوذانِ مخالف دولت حفظ مي کند .
او در اين روش با فراموش كردن مطالبات و توقعات مردم، براي اينكه همچنان بر اريكه مديريتش تكيه دهد؛ قول ها و وعده هايي را مي دهد و خود را مديون آنهايي مي نمايد. كه ممكن است زورشان براي حفظ موقعيتش بر همه شاخص ها و معيارها بچربد !!
اما اين آلترناتيوغيرمدني تا چه زماني مي تواند جواب دهد و مگر مي توان ماه را براي هميشه پشت ابر نگاه داشت؟ مگر مي توان واقعيت ها را با برخورد هاي سلبي و حذفي، وارونه جلوه داد؟ مگر مي توان خود را فردي دموكراتيك و داراي افكار نوانديشانه ناميد اما در عوض با روش هاي غيردموكراتيك براي حفظ خويش تلاش كرد؟ پس تكليف مردم در اين ميان چه مي شود و زماني كه از دست مي رود را چگونه بايد جبران كرد؟
آيا بهتر نيست مديران ضعيف که عملكردي غيرقابل قبول دارند، حتي اگر مي بينند که مديرانِ بالادستي بنا به هر علتي ، قصدي براي تغييرشان ندارند ، خود با ترجيح دادن منافع عمومي ، ميزهاي مديريتشان را ببوسند و به كناري روند و وجدانشان را راحت و آسوده نمايند؟
 آيا تكرار خطاهاي پرشمارِ قبلي وعدم توفيق درامورات محوله ، جز اين است كه جامعه را با آسیب بيشتر و ضربات كاري ترو دولت را با سختی های بیشتر روبرو سازد؟
به واقع در چنين شرايطي، طبيعي ست كه برخی مديرانِ رده هايِ پایین تر هم؛ که دراین دیارسالهاست تاخت و تاز مي كنند، آمار ارایه داده و شعارهايِ پرطمطراق سرمي دهند و متاسفانه توفيقي هم نداشته اند، خیالشان راحت مي شود که مدیران ارشدتر، آنها را دوباره بر گوشه جگر نهاده و بازخُردهای جامعه را نيز درخصوص ناکارآمدی شان مورد توجه قرار نمی دهند!!
این شرایط چنین به نظر می رسد که این عزیزان مسندنشین، انتظار دارند بدنه اجتماع و لایه های پایین تر جامعه، همچنان تمام کم کاری های آنها را بر پیکر نحیف خویش تحمل کرده و روزگار را به همين منوال بگذرانند. و از طرفي ديگرشاهد اين هم باشند كه نخبگان و دلسوزان واقعي اين استان كه قدرتِ ايجاد تحول براي توسعه استان را دارند، با بعضي رويه هاي مخدوش به حاشيه رانده شوند!
در هر حال افكار عمومي خيلي خوب و با ذره بيني از جنس عدالت تمام كنش هايِ كاري و فعاليت هايِ توسعه اي مديران را رصد كرده و فارغ از تمام روش هايي كه ممكن است بعضي از آنها براي حفظ موقعيت شان به كار بندند، درباره آنها قضاوت مي نمايند. 
پس بهتراست كه اين عزيزان با احترام به حقوق شهروندان و مطالبه واقعي آنان، داوطلبانه كنار رفته و فضا را براي ورود افراد توانمند و همگام با مانيفستِ كاريِ اين دولت باز بگذارند 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار