کد خبر: ۳۰۰۷۴۲
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۵ 24 September 2016





این روزها انتقادها از برگزاری کنسرت های موسیقی پاپ در کرمانشاه دوباره اوج گرفته است و منتقدین از تعدد برگزاری برنامه ها و البته برخی حواشی حساسیت برانگیز آن گله مند هستند.
موسیقی پاپ طی این سه سال اخیر در کرمانشاه هواخواهان بسیار پیدا کرده است. بلیط کنسرت های این سبک از موسیقی با وجود تبلیغات اندک، خیلی سریع فروش می روند. استقبال کنندگان نیز اغلب از نسل جدید هستند و البته با شکل و شمایل های ظاهری مختص خود. همان وضعیتی که در اغلب شهرهای بزرگ کشور کمابیش مشاهده می کنیم. البته شاید در کرمانشاه وضعیت به مراتب بهتر باشد.
در آنسوی دیگر وضعیت استقبال از کنسرت های موسیقی سنتی و کردی چندان مساعد نیست و بلیط های اینگونه برنامه ها به زحمت به فروش می روند. هرچند مجوزهای صادر شده در این حوزه دو برابر پاپ بوده ولی تعداد تماشاچیان این دو همچنان قابل مقایسه نیست. البته استثناهایی همچون شهرام ناظری نیز وجود دارند که از محبوبیتی فراگیر برخوردارند. طی این مدت نام های بزرگی به کرمانشاه آمده اند که به زحمت صندلی های سالن پر شده است. این وضعیت در مورد گروه های کرمانشاهی به شکل مشابهی در جریان است و اغلب آن ها نیز با بحران مخاطب روبرو هستند.
واقعیت این است طی این دو دهه اخیر ذائقه های موسیقایی بخشی از جامعه کرمانشاهی به دلایل مختلف تغییر کرده و به سمت موسیقی سطحی و حتی مبتذل گرایش پیدا کرده است و این وضعیت چندان هم مطلوب نیست. اگر چنین روندی را نمی پسندیم باید چاره ای برای آن اندیشید. برخی چاره کار در توقف و یا محدودشدن کنسرت های پاپ می دانند. سیاست محدودیت و توقف کنسرت های پاپ در کرمانشاه یک بار در دولت قبل آزموده شده است. در آن سال ها کار به جایی رسید که حتی اجرای کنسرت عرفانی حسام الدین سراج نیز تحمل نشد. ثمره ی این سکون و رکود؛ فراگیر شدن یک موسیقی زیرزمینی مبتذل بود. مفاهیم و محتوای این نوع کارها به گونه ای بود که افراد از شنیدن آن ها احساس شرم می کردند و این روند صدای اعتراض همه را بلند کرد.
در این شرایط به نظر می رسد تکرار دوباره این تجربه موجب اوج گرفتن بیش از پیش این نوع موسیقی های بی ریشه و مبتذل در میان بخش هایی از جامعه و به ویژه نسل جوان شود. اما چاره کار چیست. آیا باید به همین بازار عرضه و تقاضا و وضعیت فعلی همچنان تن داد و یا اینکه به طور کلی آن ها را متوقف کرد.
به نظر تصمیم عقلانی تر آن است که با یک بررسی آسیب شناسانه ی اولیه، در ادامه به تدوین یک برنامه ریزی کوتاه مدت و دراز مدت برای این حوزه پرداخت و سپس به سمت برگزیدن راهی میانه برای برون رفت از وضعیت کنونی گام برداشت. در این میان در کوتاه مدت باید به بررسی وضعیت اجرای کنسرت ها و ساماندهی آن ها پرداخت. برخی از حساسیت های ایجاد شده پیرامون حاشیه های اینگونه کنسرت ها مانند اعتراض به دلالی های موجود در این عرصه و یا توجه به رعایت مناسبت های مذهبی و برخی حساسیت ها با یک برنامه ریزی هوشمندانه و دوراندیشانه قابل کنترل و انجام است. در دراز مدت نیز باید به سمت ترمیم آسیب های وارده به ذائقه موسیقایی جامعه گام برداشت. کارهایی همچون برگزاری منظم و مداوم جشنواره های بزرگ موسیقی سنتی و کردی در منطقه به عوض کردن ذائقه موسیقایی مردم کمک می کند. جشنواره هایی شبیه شب های موسیقی بارانا که با حضور بزرگان این عرصه مدتیست در بیستون درحال برگزاریست. نکته دیگر برگزاری منظم و مداوم جشنواره های موسیقی مقامی و عرفانی در کرمانشاه است که جشنواره موسیقی دالاهو نمونه هرچند کوچکتری از این دست است. چند روز پیش جشنواره سالیانه "دف نوای رحمت" در کردستان برگزار شد و در مراسم اختتامیه گروهی هزار نفره به دف نوازی پرداختند. این امکان در کرمانشاه حداقل در عرصه ساز عرفانی تنبور نیز مهیاست. برگزاری این نوع برنامه ها به تدریج گوش موسیقایی جامعه را تربیت می کند. البته اینگونه برنامه های هدفمند باید در مدارس و دانشگاه ها نیز اجرا شوند تا بچه ها از همان کودکی و نوجوانی با موسیقی اصیل و فاخر آشنا شوند.
انجام برنامه هایی از این دست کار ساده ای نبوده و با شعار قابل انجام نیست و نیازمند حمایت جدی و گسترده مدیریت ارشد استان است. فرهنگ مدت هاست به دلایل مختلف از لیست اولویت ها خارج شده و برای تغییر این رویکردها باید قدم های عملی برداشت. در برنامه توسعه استان نیز متناسب با شأن فرهنگ جایگاهی درخور برای آن در نظر گرفت. فراموش نکنیم یک برنامه توسعه متوازن بدون حضور پررنگ و محوری حوزه فرهنگ هیچگاه قابل تصور نیست.


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار