کد خبر: ۹۶۸۷۸۷
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۵ 03 June 2021

جوانان هم سن و سال من، جز خاطراتي كلي از جنگ و تصاوير تلويزيون هاي سياه و سفيد ان زمان چيزي از جنگ به ياد نمي آورند. البته طبيعتا مرزنشينان گرامي علاوه بر تصاوير تلويزيوني، صداي بمب و موشك و انفجار را در چند متري خود هم حس كرده، ممكن است اواره شهرهاي ديگر شده باشند و يا حتي خود و خانواده شان به درجه شهادت يا جانبازي هم رسيده باشند.

 

سالها گذشت، تصوير جواني آرام و مودب را در تلويزيون با لباس نظامي ميديديم. به نظر مي رسيد او مهمترين فرمانده نظامي كشور است. كم كم فهميديم نام او *محسن رضايي* است و فرمانده سپاه است. 

 

باز هم بزرگتر شديم و در درس هاي ديني و پرورشي دوران راهنمايي، معلمان از دلاوري ها و رشادت هاي همان *محسن رضايي* ميگفتند. بعضي اوقات با غرور و افتخار مي گفتند در فلان عمليات من خود *محسن رضايي* را ديدم. گاهي ادعا مي كردند كه *محسن رضايي* انها را تشويق كرده و گاهي هم مدعي مي شدند كه نظر ما را *محسن رضايي* هم تاييد كرد.

 

قدري گذشت و متوجه شديم *محسن رضايي* وارد ميدان سياست و اقتصاد شده است. در صحبت هايش *صراحت* و *صداقت* خاصي ديده مي شد. گاهي بدون ترس از خطرهاي پيش رو مي گفت، گاه از *خطر درگيري نظامي*، گاه از مشكلات *امنيتي* و گاه از *سوء مديريت* و *اقتصاد* ضعيف و .... . 

 

اما در كنار همه اين صراحت و صداقت و *روراستي* با مردم، و دوري از *سياسي بازي* و احتياط هاي بي جا، در جامعه، صحبت هاي ديگري هم از محسن رضايي بود. 

 

مضمون اين صحبت ها اين بود كه *محسن رضايي* در جنگ، اگر مطمئن مي شد كه طرح يا عملياتي، *جان رزمنده ها* و يا *خاك* *ايران* را در خطر قرار مي دهد، در مقابل با تجربه ترين فرماندهان نظامي ارتش كه بعضا نزديك به سن او فقط سابقه نظامي داشتند ايستادگي ميكرد. *جسورانه* اما با *ادب* *مخالفت* مي كرد و اجازه وقوع *اشتباه* را نمي داد و اگر وضعيت را از كنترل خود خارج ميديد، در چشم به هم زدني به محضر *امام* مي رفت و او را به عنوان رهبر و صاحب حرف اخر، در جريان تصميم هاي غلط يا *خطرناك* قرار مي داد.

حال، *آقا محسن*، من به عنوان كسي كه در همه دوره هاي انتخابات، حتي در ٨٤ كه انصرف داديد براي شما تلاش كردم، موارد زير را از شما انتظار دارم:

 

١- *آقا محسن*، در آستانه ورود به *مناظرات* انتخاباتي هستيم. شما بهتر از من مي دانيد كه *جنگ اقتصادي* امروز، از جنگ نظامي سخت تر و بحراني تر است. شما براي بار سوم به ميدان آمديد، از برنامه و تخصص و قدرت خود در حل مشكلات اطمينان داريد، از شما انتظار داريم كه براي حفظ *جان و مال و ناموس* كشور، كه در جنگ اقتصادي حتي بيشتر از جنگ نظامي در *خطر* است، با رقباي خود بجنگيد.

 

 

٢- *اقا محسن*، در جلسه با مسئولان ستادهاي استاني به دليل همان حجب و حياي هميشگي فرموديد: *نميخواهيم در جبهه انقلاب، انشقاق ايجاد شود.* 

 

اگر در جبهه انقلاب، بين شما و چند نامزد ديگر انشقاق ايجاد شود، از انشقاق و خطري كه با ادامه *بحران اقتصادي*، نظام و كشور و ملت را تهديد مي كند بهتر است. پس *اقا محسن*، در مقابل افرادي كه نمي توانند بحران امروز را حل كنند با *قدرت* ايستادگي كنيد. اكنون زمان *مسامحه و تعارف و مصلحت انديشي* به سر امده. *تنها مصلحت امروز، ورود شما به رياست قوه مجريه است.*

 

 

 

۳- *آقا محسن*، شما كه بهتر مي دانيد *فقر و نيستي*، چه بلاهايي را مي تواند بر سر *زن و دختر و ناموس* ايراني آورد. در قاموس شما *ناموس و آبرو و عزت و شرف ملي*، از جان هم مهمتر است. پس همانطور كه در مقابل تصميم هاي غلط فرماندهان دلسوز براي حفظ جان رزمندگان و خاك ميهنمان ايستاديد ، امروز هم براي حفظ عزت و شرف و ناموس ملي در مقابل افرادي كه نخواهند توانست كشور را به مسير درست برگردانند بايستيد.

 

 

*آقا محسن* *عزت و شرف ايران بزرگ در گرو انتخاب شماست*. عزت از دست رفته *تمدن بزرگ ايران* كه با نام اسلام هم گره خورده به وطنمان برگردانيد. شما اخرين *اميد جوان ايراني* براي رهايي ما از حسرت و كاستي و بي احترامي و عقب ماندگي و سرخوردگي هستيد. همانطور كه در جنگ، ناجي وطن شديد الان هم *نجات وطن* را از شما مي خواهيم. اما خواهش ميكنيم در اين راه براي هيچ مصلحتي، كوتاه نياييد و از بيان هيچ حقيقتي براي روشنگري نهراسيد. 

 

*والسلام، محمدرضا ياوري*

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار