اسلام را یک ستاره پنج پَر تصور کنید، غدیر در مرکز این ستاره است و این پنج پر آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت گرداگرد غدیر هستند. اگر ما میخواهیم غدیر را درک کنیم و با غدیر زندگی کنیم باید این پنج شاخصه را در زندگی تحقق ببخشیم.
دکتر دلشاد تهرانی، محقق، پژوهشگر سیره علوی و شارح نهج البلاغه معتقد است که بد نیست به عنوان یک نظر، به غدیر از این زاویه نگاه کنیم؛ اینکه غدیر آمده تا پنج محور اصلی اسلام تحقق پیدا کند و امام علی (ع) نیز در راه تحقق این امر بسیار تلاش کرده است. امیرمؤمنان هرگز از این پنج محور عبور نکرد و مقاوم بر آنها پافشاری کرد و ایستاد. سایر ائمه پس از امام علی (ع) نیز تلاش میکردند اسلام نبوی – علوی را احیا کنند.
معنای حقیقی غدیر را درک نکردیم و در این امر دو اشکال اساسی داریم، اول وجود بدفهمی و دوم وجود رویکرد بد و اشتباه. باید تا میتوانیم فهمها و رویکردها را اصلاح کنیم. علی مجسمه اخلاق، عدالت، پاسداشت حقوق، تحقق آزادی، تحقق قانون است، چه کسی ممکن است به تحقق این اصول در دنیا تمایل نداشته باشد. علی معتقد است انسان باید خط قرمزهایی را در زندگی خود داشته باشد و هیچ وقت از آنها عبور نکند؛ مهمترین خط قرمز زندگی اخلاق است. «هرگز اخلاق را زیر پا نگذارید»، نشکنید، دگرگون نکنید. حضرت معتقد است اگر قرار است انسان بر مسالهای بایستد و تعصب بورزد، آن باید اخلاق باشد؛ بنابراین اگر بتوانیم اندیشه و سیره علی را درست ارائه کنیم کسی نمیماند که از او پیروی نکند. اشکال اصلی متوجه ماست که علی و اسلام نبوی – علوی را آن طور که باید معرفی نکردیم.
فلسفه معرفی امام علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص)
دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در گفتگو با شفقنا درباره فلسفه معرفی امام علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص)، بیان کرد: اگر در این دعایهای که ناظر به ماجرای غدیر است و تقریباً در همه منابع شیعه و در پارهای از منابع اهل سنت و آیه۳ و ۶۷ سوره مائده دقت کنیم، میتوانیم مطلبی را استنباط کنیم که به نظرم میآید مسلمانان از آن بسیار غفلت ورزیدند. آن مطلب و نکته نه تنها برای مسلمانان بلکه برای انسان، انسانیت و بشریت است.
وی ادامه داد: خداوند در آیه ۶۷ سوره مائده میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» خداوند در این آیه مطلبی را به پیامبر ابلاغ کرد که مشخصا مطلب مهمی است، مطلبی که بدون آن هیچ چیز کامل نمیشود. شیعیان گفتند این موضوع امامت است و اهل سنت مطالب دیگری گفتند. در آیه ۳ سوره مائده گفته شد که «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ؛ آن روز دین بر شما کامل شد» یعنی خداوند دین را کامل کرد، «وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی؛ خداوند نعمت را بر شما تمام کرد»؛ «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» حال خداوند میگوید من به اسلام به عنوان یک دین برای شما راضی شدم.
محقق، پژوهشگر سیره علوی گفت: توجه در این دو آیه نکتهای را مطرح میکند و آن این است که اگر ما بپذیریم این دعا ناظر بر ماجرای غدیر است که به راحتی نمیتوانیم آن را رد کنیم، آن وقت باید بگوییم در واقع با غدیر یک اتفاقی افتاده است که اگر آن اتفاق درست فهم و توجه شود و رویکرد درستی به آن شود، اسلامی که خداوند میخواهد، شکل میگیرد. خداوند به این چنین اسلامی راضی است و آن طور دینداری را میخواهد.
دلشاد تهرانی منظور از اسلام مورد رضایت خداوند را تبیین و اظهار کرد: شیخ عبدالله علایلی عالم بزرگ معاصر اهل، انسان بسیار برجستهای بود و سال ۱۹۶۶ میلادی درگذشت، آثاری که از او باقی مانده، به ویژه آثاری که در مورد امام حسین (ع) نوشت بینظیر است و نشان میدهد این انسان در حوزههای مختلف بسیار والا بوده است. شیخ عبدالله علایلی درباره عید غدیر و غدیر میگوید: «ان عید الغدیر جزء من الاسلام؛ عید غدیر پاره تن اسلام است.» و «فمن انکره الغدیر؛ هرکس غدیر را انکار کند»، «فقد انکر الاسلام بالذات؛ ذات اسلام را به تمام معنا کنار گذاشته است.»
درک درست غدیر یعنی الگوی زیست مسلمانی
وی در پاسخ به این پرسش که چرا انکار غدیر، انکار اسلام به شمار میرود؟ گفت: با غدیر باید زندگی کرد؛ غدیر و درک درست غدیر یعنی الگوی زیست مسلمانی. رویکردهای مختلفی نسبت به غدیر شده، یک رویکرد به غدیر که شیخ عبدالله علایلی از آن سخن میگوید، رویکرد انکاری است، یعنی عدهای محتوا و ماهیت یا بخشهایی از آن را انکار کردند، رویکرد دیگر تاریخی است یعنی بگوییم یک حادثه تاریخی مانند سایر حادثههای تاریخی است. رویکرد سوم فضایلی است، یعنی بگوییم این حادثه بیانگر فضیلتهای امیرمؤمنان است و از این زاویه به غدیر نگاه کنیم. رویکرد چهارم عاطفی است، بدین معنا که از نظر عاطفی به امام علی (ع) علاقه داریم و آخرین رویکرد آیینی است. یعنی غدیر یک مراسم آیینی است در تاریخ مقرر این روز را جشن میگیریم و تمام میشود. از هیچکدام از اینها زندگی و اسلامی که خدا میگوید آن را میخواهم و به آن راضی هستم بیرون نمیآید، به عنوان مثال ما غدیر را جشن میگیریم و بعد از غدیر هیچ تفاوتی نمییابیم.
وی به تشبیه ماهیت غدیر پرداخت و عنوان کرد: یک ستاره پنج پر که ستاره اسلام است را تصور کنید، غدیر در مرکز این ستاره است و این پنج پر آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت گرداگرد غدیر است. اگر ما میخواهیم غدیر را درک کنیم و با غدیر زندگی کنیم باید این پنج شاخصه را در زندگی تحقق ببخشیم.
غدیر یک حادثه برای بشریت و شروع یک تحول عظیم است
دلشاد تهرانی با بیان اینکه غدیر یک حادثه برای بشریت و شروع یک تحول عظیم است، گفت: با غدیر یک اتفاقی افتاده که در آن اتفاق، اسلامی که پیامبر آورده تداوم پیدا کرده است، اگر آن تداوم مورد توجه درست قرار گیرد، اسلامی که نجات دهنده است، یعنی اسلام نبوی و علوی میتواند جلوه کند. بعد از پیامبر، اسلامها پیدا شد و ادامه یافت، امیرمؤمنان اسلامی که پیامبر آورد را از اسلامهای دیگر تفکیک کرد چرا که اسلام قرآن و پیامبر، اسلام نبوی – علوی است.
غدیر میتواند منشأ یک تحول در زندگی هر انسانی باشد
وی تأکید کرد: باید دوباره غدیر را بفهمیم و رویکردمان را به غدیر اصلاح کنیم. رویکردهای انکاری، تاریخی، فضایلی، عاطفی و آیینی مناسب غدیر نیست. برای غدیر جشن گرفتن، رابطه عاطفی، مطرح کردن فضایل و سخن از تاریخ این اتفاق خوب است، اما حقیقت غدیر بالاتر از اینهاست. ما باید ببینیم کدام رویکرد در شأن حقیقت غدیر است. اگر از این زاویه به غدیر نگاه کنیم، غدیر میتواند منشأ یک تحول در زندگی هر انسانی باشد.
شارح نهج البلاغه با بیان اینکه شاخصههای غدیر در دنیای امروز پیاده نمیشود، گفت: اسلام و زندگی ما، فاقد این پنج شاخصهاند یا به شدت ناقص هستند. حضرت علی (ع) سرگذشتنامهای از ظهور اسلام تا اواخر حکومتش دارند که حضرت خود آن را نگاشته و خوشبختانه بخش عمده این سرگذشت نامه باقی مانده است. از منابع اهل سنت کتاب «الامامه و السیاسه» منسوب به ابن قتیبه دینوری که در سال ۲۷۶ درگذشت، تقریبا بخشهای عمده این سرگذشت نامه را آورده است و در منابع شیعه نیز کتابهای «القارات» ابن هلال سقفی متوفی سال ۲۸۳، کتاب «المسترشد فی امامه علی ابن ابیطالب (ع)» محمد بن جریر بن رستم طبری، از علمای قرن چهارم و کتاب «کشف المحجه» سید بن طاووس، متوفی سال ۶۶۴، این سرگذشت نامه آورده شده است. در آن سرگذشت نامه جملهای از پیامبر وجود دارد که سید بن طاووس روایت کرده است. پیامبر فرمودند: «ولایت، سرپرستی، رهبری از آن کسی است که آزاد کند.» بدین معنا که کسی میتواند در جایگاه سرپرستی مردم قرار گیرد که بتواند مردم را از غیر خدا، گناه، ذلت، بدبختی و نکبت آزاد کند. در ادامه حدیث آمده است: «پیامبر آمد تا مردم را از آتش آزاد کند.» «و مردم را از بندگی و بردگی آزاد کرد.» «پس به این دلیل سرپرستی این امت از آن پیامبر است.» «و بعد از پیامبر من میتوانم مردم را از بردگی، بندگی غیر خدا، آتش و نکبت آزاد کنم.» بنابراین گوهر ولایت و دین آزادی است و آزادی یکی از پنج محور اصلی ستاره اسلام است. فلسفه اصلی غدیر با این پنج محور اسلام میتواند محقق شود. اگر ما روح غدیر را دریافت کنیم، سعی خواهیم کرد پنج محور را در زندگی خود محقق کنیم. حضرت علی (ع) برای این پنج محور یعنی تحقق آزادی، عدالت، اخلاق و حقوق در معنای وسیع آنها تلاش کرد. تحقق حقوق یعنی تحقق حقوق خدا، اولین حقوقی که بر انسان است؛ حقوق اجتماعی، فردی، سیاسی و… محور دیگر قانون؛ بدین معنا که انسانها مرزبان و قانونگرا شوند، در حریمها حرکت کنند. آزادی؛ حضرت علی (ع) میفرماید: «ولایت برای کسی است که آزاد کند.» یکی از معنای اصلی کلمه مولا نیز آزادکننده است، یعنی کسی میتواند در جایگاه رهبری مردم قرار گیرد، که بتواند آنها را از گناه از بدبختی، زنجیر و آتش آزاد کند. خداوند در قرآن میفرماید: پیامبر آمده غل و زنجیرها را از مردم بردارد، مردم را آزاد کنند تا مردم بتوانند پرواز کنند و به معنویت، انسانیت و کمالات انسانی دست پیدا کنند.
وی افزود: بد نیست به عنوان یک نظر، به غدیر از این زاویه نگاه کنیم. اینکه غدیر آمده تا پنج محور اصلی اسلام تحقق پیدا کند و امام علی (ع) نیز در راه تحقق این امر بسیار تلاش کرده است. امیرمؤمنان هرگز از این پنج محور عبور نکرد و مقاوم بر آنها پافشاری کرد و ایستاد. سایر ائمه پس از امام علی (ع) نیز تلاش میکردند اسلام نبوی – علوی را احیا کنند. امام حسین (ع) وقتی قیام کردند، فرمودند: اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ وَ اَسِیرُ بِسِیرهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِّی بن ابی طالب (ع)؛ اسلام نبوی علوی.
اسلام نجات دهنده، شفابخش، عدالتآور، اخلاق پرور، حقوق مدار، آزاد کننده، قانونگرا؛ اسلام نبوی – علوی است که در غدیر معنا پیدا کرده است. ما باید مجددا غدیر را از این زاویه بازخوانی کنیم و سپس به دنبال این باشیم که غدیری زندگی کنیم، و پنج محور را تحقق ببخشیم. برای تحقق این پنج محور، نقشه راه را براساس کتاب و سنت استخراج و آن را عملیاتی کنیم، آن زمان میتوانیم غدیر را به واقع جشن بگیریم.
دلشاد تهرانی در پاسخ به این پرسش که امیرمؤمنان میان امامت و خلافت قائل به تفاوت بودند؟ گفت: در اندیشه و عملکرد امیرمومنان علی (ع) امامت مانند رسالت یک مقام معنوی است. نه مردم میدهند، نه میگیرند، یعنی در اختیار مردم نیست. چون یک انسانی به یک مقام معنوی رسیده که خداوند این امامت را بر او جاری کرده است. مردم اگر امامت را هم انکار کنند و نپذیرند، امامت بر جایگاه خود استوار است، اما حکومت اینطور نیست؛ حکومت یک امر مردمی است و به وسیله مردم شکل میگیرد. اگر مردم کسی را برای حکومت نخواهند و نپذیرند، آن شخص نمیتواند حکومت تشکیل دهد. آموزههای علی (ع) درباره حکومت فراوان است. در همان سرگذشت نامه حضرت عبارتی دارد و میفرماید: پیامبر به من فرمود؛ای پسر ابوطالب «لک ولاء امتی؛ سرپرستی سیاسی، مدیریت اجتماعی و اینکه تو در جایگاه زمامداری قرار بگیری، حق تو و از آن توست. چون تو از همه شایستهتری.» فان ولّوک اگر تو را بر سر کار بیاورند، چون حکومت باید با خواست مردم باشد. فی عافیه و اجمعوا علیک بالرضا؛ اجماع کنند با رضایت بر تو. اگر اینطور شد، فقم بامرهم؛ زمام امور مردم به دست بگیر و حکومت کن و ان اختلفوا علیک؛ اگر اختلاف کردند و گفتند نمیخواهیم، فدعهم و ما هم فیه؛ آنها را بگذار به حال خودشان تا هر کس را که میخواهند انتخاب کنند. فَإِنَّ اللَّهَ سَیَجْعَلُ لَکَ مَخْرَجاً؛ خداوند انشاء الله برای تو یک گشایشی فراهم خواهد کرد؛ بنابراین امامت، یک مقام معنوی است، از جانب مردم نه داده میشود و نه گرفته میشود، اما حکومت اینطور نیست؛ لذا امیرمومنان معتقد است اگر مردم به من پشت کنند و مرا نخواهند من هیچ اصراری نخواهم کرد. در حکمت ۲۲ نهج البلاغه حضرت فرمودند: لَنَا حَقٌّ؛ حکومت حق ماست. چون علی (ع) از همه شایستهتر است و بیش از همه ویژگیهای لازم برای زمامداری را دارد. هیچ کس با او در توانایی قدرت، درایت، معرفت، عدالت و سلامت قابل قیاس نیست. در خطبه ۴ نهج البلاغه میفرماید: لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الوِلایَهِ؛ ویژگیهای حق ولایت، حق سرپرستی و حکومت از آن آنان است. اگر مردم ما را بخواهند و لنا حقّ؛ اگر مردم ما را نخواهند و پشت کنند، رکبنا أعجاز الإبل و إن طال السرى؛ بر ترک شتر مینشینیم و راه خودمان را پیش میگیریم و میرویم. هر چند که این شبروی به درازا بکشد، یعنی ۲۵ سال هم طول بکشد باز به مردم اصرار نمیکنیم.
وی گفت: مردم بعد از ۲۵ سال به این نتیجه رسیدند که تنها کسی که میتواند اوضاع خرابی که پیش آمده را اصلاح کند، علی (ع) است. به همین دلیل نزد حضرت آمدند و اصرار کردند که اگر میخواهند اوضاع درست شود فقط علی است که میتواند آزادی، اخلاق، حقوق، قانون و عدالت واقعی را برای آنها فراهم کند. شاید مردم این پنج اصل را اسم نمیبردند، اما به این واقعیت رسیده بودند بنابراین به واقع اگر ما به دنبال سیره واقعی پیامبر هستیم و میخواهیم این پنج محور را الگو و مدل زندگی خود قرار دهیم، باید به سیره نبوی و علوی عمل کنیم.
دلشاد تهرانی خاطرنشان کرد: امام علی (ع) بعد از پیامبر یک راهبرد و استراتژیک چهار محوری داشت که همه ائمه نیز این راهبرد را داشتند و روشهایی که اتخاذ میکردند تابع آن راهبرد بود. اول، حفظ اساس دین و اسلام. دوم، حفظ جامعه دینی و امت اسلامی. سوم، تبیین اسلام و تفکیک دو اسلام یعنی اسلامهایی که غیر از اسلام نبوی شکل گرفته بود. چهارم، تربیت فرد و جامعه. اگر مردم به حضرت روی میآورند و ایشان حکومت را به دست میگرفتند، برای تحقق این امور مناسب بود، اما اگر مردم پشت کنند و این چهار محور در آسیب باشد، حضرت این اصول و محورها را حفظ میکند. به عنوان مثال؛ بعد از رحلت پیامبر علی (ع) مدتی با خلفا بیعت نکرد، بعد از مدتی احساس خطر کرد و دید که جامعه در حال تهدید است، بی دینی در حال رواج است، حضرت میفرماید: بلند شدم و به آنها کمک کردم. در نامه ۶۲ نهج البلاغه میگوید: بعد از رحلت پیامبر من دستم را از بیعت پس کشیدم و بیعت نکردم، «رأَیْتُ رَاجِعَهَ اَلنَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ؛ تا دیدم بی دینی در میان مردم رواج یافته، «یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ (ص)؛ مردم را به نابودی دین فرا میخوانند. به پا خاستم و به آنان کمک کردم.
این بدین معناست که برای حضرت، حفظ اساس دین مهم، جامعه دینی، امت اسلامی، تبیین دین، تفکیک دو اسلام و تربیت مهم است. به تعبیر دیگر، حکومت وسیله خوبی است، اما اصل نیست.
دلشاد تهرانی در پاسخ به این پرسش که چرا تا به امروز معنا و مفهوم غدیر را آن طور که باید نشناختیم؟ گفت: دو اشکال اساسی وجود دارد. اول وجود بدفهمی و دوم وجود رویکرد بد و اشتباه. باید تا میتوانیم فهمها و رویکردها را اصلاح کنیم. علی مجسمه اخلاق، عدالت، پاسداشت حقوق، تحقق آزادی، تحقق قانون است، چه کسی ممکن است به تحقق این اصول در دنیا تمایل نداشته باشد. علی معتقد است انسان باید خط قرمزهایی را در زندگی خود داشته باشد و هیچ وقت از آنها عبور نکند؛ مهمترین خط قرمز زندگی اخلاق است. «هرگز اخلاق را زیر پا نگذارید»، نشکنید، دگرگون نکنید. حضرت معتقد است اگر قرار است انسان بر مسالهای بایستد و تعصب بورزد، آن باید اخلاق باشد. فان کان لابد من العصبیه فلیکن تعصبکم لمکارم الخصال، و محامد الافعال، و محاسن الامور؛ اگر ما بتوانیم اندیشه و سیره علی را درست ارائه کنیم کسی نمیماند که از او پیروی نکند. راه نجات مسلمانان قرآن و نهج البلاغه است. اشکال اصلی متوجه ماست که علی و اسلام نبوی – علوی را آن طور که باید معرفی نکردیم. همگی باید نهضت توجه به سیره علی و نهج البلاغه به پا کنیم.
منبع: شفقنا