یکی از این دلباختگان خاشع هنر خوشنویسی که عشقورزی و علاقه را در بندبند وجود خود چون سرمایهای گرانقدر به ودیعه گرفته است و با ادب فارسی و حکمت و عرفان ایرانی-اسلامی نیز دمخور است، هنرمند گرانمایه، استاد محمود رهبران است که دست یافتن او به مقام برتر خوشنویسی در جهان اسلام موجب شد تا با او به گفتوگو بنشینیم.
این استاد ممتاز خوشنویسی کشورمان که دارنده نشان درجه یک هنری است و تاکنون در جشنوارههای داخلی و خارجی فراوانی بر صدر برگزیدگان هنر خوشنویسی نشسته است، اخیراً نیز عنوان دومی فستیوال بینالمللی خوشنویسی کشورهای اسلامی را در الجزایر به نام خود ثبت کرده است.
نخست از اهمیت و جایگاه هنر خوشنویسی در فرهنگ ایران بگویید؟
خوشنویسی هنری است که به درخشش مفاهیم و معانی متعالی از حکمت و ادب فارسی در فرهنگ ما مدد رسانده است، هر چند خود نیز در نظر اهل هنر و معرفت جلوهای از حکمت و حشمت این فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی است.
اثر مطلوب خوشنویسی در نظر شما چه ویژگی دارد؟
اثری که با برخورداری از آرایههای فنی و مهارتهای ذوقی نستعلیق از قوت معنایی هم برخوردار باشد و جستجوگران معانی را در انحنا و کرنش پیاپی خود به عوالم علو فرا خواند، اثری مطلوب از دید اهل نظر است.
یعنی قابلیت انتقال مفاهیم متعالی ادبی و عرفانی داشته باشد؟
بله، خط نستعلیق قابلیت تلالو مفاهیم متعالی را دارد و علاوه بر آن، منزلت بسزای نستعلیق این است که علاوه بر این کارکرد معرفتی، به عنوان نگاره بیبدیل هویتی این قوم در روزگار معنیگریز نیز نقش ماندگار خود را ایفا کند.
نستعلیق در شخصیت و اخلاق هنرمند خوشنویسی چه تاثیری میگذارد؟
سالها ممارست در انحناهای نرم و چابک خط نستعلیق، هنرمند را نرم خوی و منعطف میسازد که با دل سپردن به ظرایف این هنر رام و آرام، جان و جهان را به نرمش و مدارا میخواند و در همنشینی با خط نرم نستعلیق، صبوری انعطاف و اعتدال تمرین میشود. عشق به این هنر، بینیازی و استغنا و علو طبع هم به همراه میآورد.
نقش نستعلیق در هویت ملی ایرانیان چیست؟
بنده به عنوان یک هنرورز عرصه خوشنویسی به رابطهی ظریف بین خط شریف نستعلیق و ویژگیهای اصیل هویت ایرانی اعتقاد دارم یعنی با مهر، عطوفت، آرامش، مدارا و عدم خشونت ایرانیان که البته در آثار هنرمندان ایرانی همواره تبلور آشکاری داشته است.
اما خط نستعلیق که یکی از شاهکارهای هنرمندان ایرانی است برخلاف خط نسخ نستعلیق، طوری طراحی شده که تیز و تند و خشن و زاویهدار نیست بلکه همه جای آن دوار و لغزنده است و براساس دایره و بیضی طراحی شده است و مخاطب با دیدن آن احساس آرامش میکند و به تلطیف روحیات میانجامد. انحنای نستعلیق که به تعبیر دکتر اسلامی ندوشن از حفرههای عمیق روح ایرانی میجوشد، حکایت از انعطاف و نرمی، آرامش و مصالحهجویی این قوم دارد. خشونت و صعوبت حتی در خط و رسم این قوم جای خود را به نرمی و رامی و انعطاف بخشیده است تا بگوید ایرانی همواره اهل صلح و مداراست و در پی آزار و عداوت نیست،.
پس در عرصه جهانی و بینالمللی نیز که خط فارسی را نمیدانند، خط نستعلیق پیام رسا و تاثیرگذاری دارد؟
بله، منتها به شرط این که صرف نظر از دقتی که بر مفاهیم و محتوای آثار باید مصروف داشت تا پیام حکمتآمیز و جهان شمولی ابراز کند، از حیث شکلی نیز آرایههای نستعلیق را باید به چنان باروری رساند که مخاطب جهانی نیز بدون درک متن از تقارن، توازن، تراکم، سواد و بیاض و ترکیب روابط و شکلها و غیره به زیبایی و معنی بخشی آن دست یابد و جان خسته و از خود بیگانهاش را الیتامی بخشد، بنابراین پیام صلح ، مدارا، انسان دوستی و غیره از ترکیب نستعلیق قابل استنباط است.
شما اخیراً از حضوری موثر و موفق در عرصه جهانی بازگشتید، فستیوال بینالمللی خوشنویسی الجزایر را که در آن حائز رتبه دوم شدید، چگونه دیدید ؟
فستیوال بینالمللی الجزایر با حضور بیش از 100 خوشنویس برجسته از 25 کشور اسلامی برگزار شد که در آن 150 اثر نفیس به نمایش و رقابت گذاشته شد. در این فستیوال متوجه شدم که نستعلیق نه تنها در کشور ما بلکه در برخی کشورهای دیگر مانند هند، پاکستان و مصر نیز مورد توجه قرار گرفته و توجه بسیاری از هنرمندان خط و البته مدیران و سیاستگذاران فرهنگی کشورهای دیگر را به خود جلب کرده است به طوری که مثلاً وزیر فرهنگ الجزایر از نمایشگاه بازدید سه ساعته داشت و نیز وزیر آموزش و پرورش این کشور، تک تک آثار را تماشا کرد و در مورد آثاری که صاحب اثر حضور داشت، توضیح میخواست. این مسئله بسیار جالب و قابل تامل بود.
البته به نظر بنده از یک جهت باعث خرسندی و از سوی دیگر موجب نگرانی است، چون ایران در دنیا به عنوان پایگاه خوشنویسی هم به لحاظ کیفیت و هم کمیت محسوب میشود، ولی اینکه کشوری مانند الجزایر میزبان این فستیوال میشود، به نظرم با هدف و برنامهریزی برای آینده است؛ متاسفانه این روزها زمزمههایی از گوشه و کنار مانند کشور ترکیه به گوش میرسد که مدعی هستند نستعلیق جزء میراث فرهنگی آنهاست و قصد دارند به نام خود این هنر شریف و اصیل ملی ما را در جهان ثبت کنند و آنگاه مسئولان فرهنگی ما همچنان بیتوجه به چنین دستاندازیهای بیگانگان به قلمرو فرهنگ و هنر این سرزمین هستند.
نکته جالب دیگر در مورد میزبان این فستیوال که هزینه فراوانی شده بود و این که خود کشور الجزایر اصلاً خوشنویس مطرحی نداشت، در حالی که برخی کشورهای دیگر مانند ترکیه در نسخ و ثلث هم خوشنویسها و هم داوران توانایی داشتند و به همین دلیل نیز معتقدم که این میزبانی با برنامه و تدبیر مسئولان الجزایر و برای توسعه آینده خوشنویسی این کشور بوده است.
میزان استقبال در کشورمان از موفقیتی که در این فستیوال کسب کردید، چگونه بود؟
بنده شخصاً هیچ توقعی در این رابطه از مسئولان محترم ندارم، چون هنر شریف خوشنویسی به اندازه کافی به من رضایت و آرامش میدهد و چنان در جوف خود مستغرقم میکند که سرخوشترین لحظات زندگیام را در هنرورزی آن میگذرانم و این هنر، استغنایی بینظیری در وجودم ایجاد میکند که جایی برای توقع و طلب از دیگران باقی نمیگذارد.
از سویی دیگر هم اگر با قلم و تحریر بنده نام سرفراز ایران در دیگر نقاط جهان بلندآوازه گردد، این کمترین خدمتی است که این صاحب قلم به این سرزمین بزرگ میتواند داشته باشد و در مقابل جانفشانیهای رادمردان تاریخ ایران بارقهای است در آسمان پرستاره این سرزمین؛ لذا طلب و توقعی ندارم اما گاهی احساس میکنم که بیتوجهی و کملطفی به چنین رویدادهای افتخار آفرین از سوی مسئولان ممکن است هم هنر خوشنویسی در این کشور را به محاق و فراموشی ببرد و رونق و رشدش را متوقف کند و هم به تدریج موجب مصادره این شناسه اصیل هویت ملی ما توسط بیگانگان شود. این کملطفیها میتواند منجر به بیانگیزه شدن علاقمندان به این هنر به ویژه نسل آینده خوشنویس ایران شود، چون توجه و حرمت نهادن به این هنر اصیل ایرانی - اسلامی و حمایت از هنرمندان و علاقمندان آن موجب امید و دلگرمی نوآموزان و دلبستگان آن خواهد شد.
به طور کلی در کشور ظاهراً موضوعات با اهمیتتری وجود دارد که به چنین اتفاقات فرهنگی در سطح بینالمللی توجهی نمیشود و در مورد نقش هنر خوشنویسی در هویت ملی و گسترش روابط فرهنگی و هنری با کشورهای دیگر باور جدی وجود ندارد.
دولت، مسئولان و نخبگان جامعه در قبال هنرمندان طراز اول کشورمان که باید در رشتهی خودشان به عنوان الگو و عیار برای نسلهای جوانان قرار بگیرند، چه نقشی دارند؟
متاسفانه مسئولان اهمیت هنرهای اصیل ایرانی مثل خوشنویسی را در ادامه حیات فرهنگی و هویت ملی کشور به درستی نمیشناسند و سیاستگذاران فرهنگی جامعه نیز در تبلیغ و ترویج و حمایت از هنر بومی و ریشه دار این سرزمین کار بایسته و شایستهای صورت ندادهاند. امروز بسیار از جوانان و نوجوانان ما برخی بازیکنان ورزشی مانند فوتبالیستهای سرشناس کشورمان را میشناسند و حتی به عنوان الگوی خود قرار میدهند چرا که این افراد به درجهای از شهرت، موقعیت اجتماعی و مالی رسیدهاند که برای آنها به نوعی جذابیت ایجاد میکند.
به نظر بنده مسئولان باید زمینههای چنین جایگاهی را برای چهرههای ممتاز فرهنگی و هنری کشورمان نیز فراهم کنند تا آنها نیز در رشتهی خودشان بتوانند مطلوبیت نسل جوان را داشته باشند. جوان امروزی وقتی به فردی مثل رهبران نگاه میکند که پس از عمری کار هنری و کسب افتخارات برای کشور در عرصه جهانی، از کمترین حمایت و تشویقی برخوردار نیست چه اشتیاقی در شناختن و پیمودن راه رهبران دارد.
خوشنویسی که در شهر خودش هم حاضر نشدند، تابلویی که بر صدر برگزیدههای مسابقات جهانی نشسته و در جلد و صفحه جراید خارجی چاپ شده به عنوان یک اثر هنری، روی یک بنر در سطح شهر ببرند چه جذابیتی برای جوانان جویای نام و شهرت ما دارد؟ و یا زندگی یک هنرمندی که با داشتن درجه یک هنری باید معادل دکتری آکادمیک از امتیازات مالی و رفاهی بهرهمند باشد ولی با حقوق بازنشستگی یک میلیون تومانی معیشت خود و خانوادهاش را قناعتوار میگذراند، چقدر میتواند در تشویق و ترغیب جوانان امروز به سمت این هنر دیریاب موثر باشد؟
بنده به عنوان کسی که به مدت 9 سال در جشنواره خوشنویسی رضوی یزد فعالیت داشتم، تلاشهای زیادی را انجام دادم تا این که نهایتاً جایزه نفر اول به یک میلیون و 700 هزار تومان رسید که این برای یک هنرمند برجسته ملی، بسیار اندک و دور از شان و حتی توهینآمیز است. این گونه برخوردها باعث میشود تا بسیاری از هنرمندان و خوشنویسان ما به جای حضور در جشنوارههای داخلی، سر از مسابقات خارج از کشور دربیاورد.
راهکارهای عملی شما برای بها دادن به هنرمندانی همچون خوشنویسان چیست؟
معرفی کردن هنرمندان واقعی به جامعه و کمک به معرفی آثار آن و حتی تلاش در برگزاری جشنوارهها و نمایشگاه های متعدد و تبلیغ و ترویج این برنامهها هم به حسن شهرت و ارتقاء پایگاه اجتماعی هنرمندان کمک میکند و هم اقتصاد هنر را بارور میکند و معیشت و زندگی آنها را رونق میبخشد. بیشک حمایتهای مادی و معنوی از هنرمندان به نحوی که هنرمندان از دغدغهی نان رهایی یابند، موضوع مهمی است چرا که خلاقیت در بستری آرام شکل میگیرد و وقتی هنرمندی میتواند نام کشورمان را در عرصههای جهانی مطرح کند، باید مورد حمایت همجانبه مسئولان قرار گیرد.
باید در شهر تابلوهای ثابت از آثار هنرمندان برجسته و نامآور ایجاد شود و مجسمههای متعددی از هنرمندان هنرهای تجسمی وجود داشته باشد. چرا شهرداری و متولیان فرهنگی شهر نباید این آثار هنری برجسته را به جامعه معرفی کنند و اصولاً چرا شهروندان ما نباید از دیدن این آثار حظ بصری لازم ببرند؟ آثار بسیاری از هنرمندان ما تلفیقی از هویت ایرانی و اسلامی است و ناخودآگاه وقتی به این آثار نگاه میکنیم، از زیبایی آنها آرامش گرفته و حظ بصری میبریم لذا میتواند در ارتقای بهداشت و سلامت روان شهروندان بسیار موثر باشد.
استفاده از آثار هنرمندان در مراسمهای تجلیل، تکریم و معارفه نیز علاوه بر حمایت از هنرمندان، تبلیغ و ترویج هنر و فرهنگ است. اصولاً وقتی به فردی هدیه میدهیم یعنی بهترین و با ارزشترین چیز را به فرد میدهیم و زمانی که یک اثر فرهنگی را هدیه میدهیم بیانگر این است که فرهنگ در صدر ارزشهای ماست. حتی شنیدهام که مجلس تصویب کرده است که دستگاههای دولت یک درصد از بودجه خود را صرف خرید آثار هنری کنند.
به نظر شما چرا جشنواره خوشنویسی رضوی در یزد برگزار نمیشود؟
اصولاً یزد یک شهر هنری نیست و باید این را بپذیریم که مردم یزد اهل کسب و کارند و کمتر با هنر ارتباط برقرار میکنند و آن را یک امر لوکس و تفننی میدانند، هر چند که در سالهای اخیر بیشتر به این سمت راغب شدهاند. برگزاری این جشنواره حداقل میتوانست در مقطعی از سال، یک فضای فرهنگی در شهر ایجاد کند و به نظرم در جابجایی جشنواره، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در زمان دولت سابق مقصر بود ولی در پاسخ به اعتراض بنده اعلام کردند که این جابجایی از سوی وزارتخانه اعمال شده است. متاسفانه بعدها نیز شنیدم که تنها کسی که در استان در مورد این جابجایی اعتراض کرده است، فقط خودم بودهام و هیچ کسی حتی از دیگر فعالان این هنر در استان در این رابطه گلایهای نکردهاند.
گفته میشود که شما از مدرسان ممتاز خوشنویسی هستید که شاگردان زیادی را از گوشه و کنار ایران به طور غیر رسمی و رایگان آموزش میدهید، وضعیت آموزش این هنر شریف را چگونه میبینید؟
بنده در این رابطه در حد توان برای انتقال دانش و تجربیاتم به نسلهای بعدی تلاش میکنم و کسانی هم طالب آموزش واقعی باشد، بالاخره راه خود را پیدا میکنند. حتی از مشهد تا بندرعباس علاقمندان و هنرجویانی برای راهنمایی و آموزش مراجعه میکنند و کلاسهایی هم در نگارخانه هفت خوان داریم، ولی آموزش واقعی در گروی ایجاد ساختار آموزشی رسمی به صورت یک هنرکده یا دانشکده هنر خوشنویسی یا کارگاههای آموزشی دائمی با همکاری نهادهای آموزشی است.
معمولاً چند ساعت در روز کار خوشنویسی میکنید و دلچسبترین اثرتان کدام است؟
بستگی به حال و احوالم دارد، اگر احوالم خوب باشد شاید تا 5 یا 6 ساعت هم خوشنویس کنم. واقعیت این است که هیچ کدام از آثارم برایم دلچسب نیستند چرا که در هر کدام از آنها اگر چه بعضاً نیز چاپ و در جشنوارهها مقام کسب کردهاند، ضعفهای خاصی را میبینم و هیچ کدام از لحاظ من ایدهآل نیست و شاید همین راضی نبودنها باعث پیشرفتم شده باشد.
به غیر از خوشنویسی به چه کارهای دیگری مشغول هستید؟
هنر نقاشی و صحافی و گاهاً نیز شعر از دیگر علاقمندیهای من است، ولی اوقات فراغتم را به ورزشهایی نظیر تنیس روی میز، کوهنوردی و پیادهروی میگذرانم.
متن آثارتان را چگونه انتخاب میکنید؟
معتقدم هر اثری باید دارای یک پیام باشد. دریای بیکران ادب فارسی مملو از گوهرهای ارزشمندی است که حکمت و اندرزهای زندگی بخشی را در قالب جملات نغز و ابیات موزون و با معنی برای خوشنویسی و تبلور بخشیدن معانی آنها فراهم میکند، بنابراین اشعار سرایندگان بزرگ یا احادیث و روایات مذهبی، منبع بسیاری از کارهاست. علاوه بر آن توجهی هم به فرهنگ و ادب یزد دارم و حداقل یک سوم از متن آثارم از شعرا و بزرگان یزدی مانند آیت الله فرساد، ریاضی، فرخی یزدی، و غیره بوده است.
بزرگترین آرزوی شما در رابطه با خوشنویسی چیست؟
تاکنون به این موضوع فکر نکردهام ولی آنچه دیگران متصور هستند از جمله چاپ کتاب و کسب عنوان در جشنوارهها را تجربه کردهام و آنچنان برایم جذاب نبوده است، به نظرم، بنده یک رسالتی دارم که تا حد توان تلاش میکنم که آن را انجام بدهم و آن هم این است که توفیق یابم متناسب با ظرف وجود و استعدادی که خداوند اعطا کرده، پیمانه عمر را به قول خیام پر کنم.
آرند یکی و دیگری بربایند
بر هیچ کس این راز همی نگشایند
ما را ز قضا جز اینقدر ننمایند
پیمانه عمر ماست میپیمایند